آموزش بازیگری از زبان مایکل کین | قسمت اول

اگر واقعا بر ارائه بازی هنرمندانه تمرکز کنید، میتوانید آسوده نقش خود را بازی کنید و مطمئن باشید که دوربین در هر لحظه شما را میبیند و هیچوقت از شما غافل نخواهد شد.
معمولا یک آدم عادی صبح زود پس از برخواستن از خواب با خود نمیگوید:
امروز چه نقشی را بازی کنم؟ آن را چگونه نمایش بدهم؟ او زندگی خودش را داد و به شغل و مشکلات خودش می اندیشد. به همین صورت نیز یک بازیگر سینما میبایست نسبت به موضوع فیلم و ویژگی های نقش مورد نظرش آنچنان شناخت و تسط داشته باشد که افکار و خصوصیات وی را بدون توجه به حضور دوربین یا وجود اشخاص دیگر تصور کند، به نحوی که حضور دوربین در صحنه اتفاقی تلقی شود.
زمانی میگویند فردی یک زبان خارجی را خوب یاد گرفته است که آن فرد بتواند به آن زبان خواب ببیند.
همانگونه در خصوص بازیگری هم باید بتواند رویای شخصیت فیلم را همچون خواب خود مجسم کند تا بتواند نقش آن را از آن خود بداند.
میان اولین جلسه خواستگاری و نخستین باری که جلوی دوربین قرار میگیرید، شباهتی وجود ندارد. شما مجبور نیستید تلاش ویژه ای را که برای جذب همسر مورد نظرتان میکنید، برای جذب دوربین به کار بگیرید. دوربین از ابتدا به شما علاقمند است و همچون یک مربی، دقیق به تک تک حرکات و رفتار های شما توجه دارد.
به شما گوش میدهد و هرکاری که میکنید، هرچقدر هم کوچک باشد ضبط میکند.
تا به حال چنین دلبستگی دیده اید؟
به این ترتیب دوربین وفادارترین دوستی است که همه توجهش را به شما معطوف میدارد. در حالی که شما در بیشتر لحظات کاری تان به چیزی یا جای دیگری توجه دارید.
اگر فکر میکنید که این رابطه به نظر ساده می آید، بهتر است در فکرتان تجدید نظر کنید! واقعی و حقیقی جلوه کردن رفتارها در مقابل دوربین هنری است ظریف و دقیق که نیازمند نظم مداوم و پشتکار فراوان است.
بازیگری فیلم هیچگاه آسان نبوده، به علاوه در سی سال گذشته، این هنر به دلیل رشد توقعات و خواسته های بازیگران و کارگردانان فن آورانه صنعت سینما و نیز تغییر دیدگاه ها و انتظارات تماشاگران، مشکل تر و پیچیده تر هم شده است.
اگر در فیلم متوجه بازی کردن کسی شدید، آن فرد اشتباهی مرتکب شده است.
به مجرد اینکه به نظر برسد هنرپیشه برای دوربین نمایش میدهد، هویت خود را برملا کرده است. او دیگر یک شخصیت خاص در موقعیتی ویژه نیست. بلکه بازیگری سطحی است که تنها تعدادی جمله را برای دیگران تکرار میکند.
در این صورت با باورپذیری و درنتیجه با زندگی هنری بازیگری نیز خداحافظی کرده است.
در آغاز شکل گیری سینما که بازیگران تئاتر به سینما روی آورده بودند ، اجرای نقش به صورتی شکل میگیرفت که بیشتر مناسب صحنه تئاتر بود. برای مثال اجرای گفتاری آنها به نحوی ارائه میشد که آخرین ردیف تماشاگران حاضر در سالن نیز قادر به نیدن آن باشند، بنابراین به صورت طبیعی و عادی نبود.
کسی نبود که به آنها بگوید که دیگر این کار در سینما نیاز نیسیت. البته تا حدی در آن زمان این کار ضروری بود چون در آن ایام میکروفن را در جای ثابتی در صحنه معمولا درون یک دسته گل در وسط میز جاسازی میکردند و اگر بازیگری از میز دور میشد، مجبور بود صدایش را بلندتر کند.
اما امروزه با پیشرفت فنون و ساخت وسایل صدابرداری پیچیده و مدرن، با میکروفن جاسازی شده در لباس بازیگر و با استفاده از بوم های صدابرداری ، کوچکترین نجوا و زمزمه نیز دریافت و ضبط میشود و دیگر لازم نیست که بازیگر صدایش را به طور غیرعادی بلند کند. بلکه باید کاملا طبیعی سخن بگوید، در حقیقت برعکس آنچه در گذشته انجام میشده است.
منبع: کتاب بازیگری سینما | نوشته: مایکل کین