نظریه تشابه موجودات زنده | ایمان صادقی و ایمان صدیقی
نظریه تشابه بر این اصل استوار است که تمامی موجودات زنده بر روی کره زمین، فارغ از گونه، اندازه یا محیط زیست، در بسیاری از جنبههای بنیادی زندگی با یکدیگر شباهت دارند.
این شباهتها نه تنها در سطح زیستی و فیزیولوژیک بلکه در سطح رفتاری، شناختی و اجتماعی نیز قابل مشاهدهاند.
زیستشناسی تکاملی نشان میدهد که بسیاری از این شباهتها ریشه در ژنهای مشترک دارند. حدود ۹۸٪ ژنوم انسان با شامپانزهها مشترک است.
روانشناسی تطبیقی به بررسی رفتارهای مشابه میان گونهها میپردازد و نشان میدهد که یادگیری، حافظه و احساسات در طیف وسیعی از موجودات وجود دارد.
اخلاق زیستی نیز مطرح میکند که این شباهتها باید ما را به بازنگری در نحوه تعامل و رفتار با حیوانات و محیط زیست وادار کند.
مراحل مشترک زندگی
چرخه حیات در موجودات زنده، از سادهترین ارگانیسمها تا پیچیدهترین حیوانات و انسانها، دارای الگوهای مشابهی است:
- خلقت یا تولد: آغاز حیات از طریق زایش، تخمگذاری یا تقسیم سلولی.
- نیازهای اولیه: احساس گرسنگی، تشنگی و نیاز به انرژی برای بقا.
- استراحت و خواب: مکانیسمی جهانی برای بازسازی انرژی و تثبیت حافظه.
- رشد و تکامل: تغییرات فیزیکی و رفتاری در مسیر بلوغ.
- جفتیابی و تولیدمثل: تداوم نسلها از طریق استراتژیهای متنوع تولیدمثل.
- هوش و یادگیری: توانایی پردازش اطلاعات، حل مسئله و سازگاری با محیط.
- پیری و مرگ: پایان چرخه حیات که بخشی جداییناپذیر از طبیعت است.
احساسات مشترک
پژوهشهای عصبشناسی نشان دادهاند که ساختارهای مغزی مانند آمیگدال و هیپوکامپ در پستانداران مسئول پردازش هیجانات هستند.
احساساتی چون ترس، خطر، شادی، پیروزی یا غم نه تنها در انسان بلکه در بسیاری از حیوانات با الگوهای مشابهی مشاهده میشوند. حتی موجودات سادهتر مانند ماهیها نیز واکنشهای رفتاری مشابهی به تهدید یا پاداش نشان میدهند.
هوش و تعامل با انسان
- سگها: طی هزاران سال اهلی شدن، توانستهاند هوش اجتماعی خود را افزایش دهند. آنها قادرند حالات چهره انسان را تشخیص دهند و دستورات پیچیده را بیاموزند. یک سگ حتی میتواند یاد بگیرد با انسان ها دست بدهد.
- میمونها و اورانگوتانها: توانایی تقلید رفتار انسان را دارند. مشاهده شده که اورانگوتانها میتوانند ابزار بسازند یا حتی رفتارهایی چون فوت کردن خاکاره را هنگام بریدن چوب انجام میدهند.
- حیوانات وحشی: گرچه کمتر با انسان ها تعامل دارند، اما در شرایط خاص میتوانند یادگیری و سازگاری چشمگیری نشان دهند. در سالهای اخیر شاهد بودیم که برخی از گرگ ها، شیرها و روباه ها اهلی شدند و در خانه همراه انسان ها همچون سگ ها زندگی کرده اند.
نقش کنجکاوی و تقلید
کنجکاوی یکی از محرکهای اصلی یادگیری در موجودات زنده است. حیواناتی که در محیطهای پیچیدهتر زندگی میکنند، معمولاً سطح بالاتری از کنجکاوی و تقلید را نشان میدهند. این امر به آنها امکان میدهد تا راهحلهای جدید برای بقا بیابند.
ارتباطات و زبان
بسیاری از حیوانات دارای سیستمهای ارتباطی پیچیدهاند:
- پرندگان با آوازها و صداهای متنوع پیامهای اجتماعی منتقل میکنند.
- دلفینها با امواج صوتی و سوتهای منحصر به فرد هویت خود را بیان میکنند.
- میمونها زبان بدن و صداهای مختلف را برای هشدار یا تعامل اجتماعی به کار میبرند.
رفتارهای اجتماعی و عاطفی
- در جوامع میمونها، هنگام مرگ یکی از اعضا، رفتارهایی مشابه سوگواری انسانی دیده میشود.
- مادران در بسیاری از گونهها رفتارهای تربیتی و حمایتی مشابه انسان دارند و میمون های مادر سعی میکنند بچه خود را تا سنین بلوغ کنار خود نگهداری و به درستی آن را تربیت کنند.
- حیوانات اجتماعی مانند فیلها نیز در مواجهه با مرگ همنوعان خود واکنشهای عاطفی نشان میدهند.
حافظه و یادگیری
تقریباً تمامی موجودات دارای نوعی حافظه هستند:
- حافظه کوتاهمدت برای واکنش سریع به محرکها.
- حافظه بلندمدت برای ذخیره تجربیات و استفاده در آینده. پژوهشها نشان دادهاند که حیواناتی چون کلاغها و دلفینها دارای حافظهای بسیار قوی هستند و حتی میتوانند چهره انسانها را برای سالها به خاطر بسپارند و از آنها کینه به دل بگیرند.
نتیجه
با توجه به روند تکامل و تعامل روزافزون میان انسان و حیوانات، بعید نیست که در آینده برخی گونهها توانایی استفاده از ابزارهای پیچیدهتر یا حتی وسایل ارتباطی مدرن را بیاموزند. این امر میتواند مرزهای میان انسان و سایر موجودات را بیش از پیش کمرنگ کند.
وقتی به دیدگاه های انسانی درمورد مرگ و زندگی بعد از آن نگاه میکنیم، اگر نظریه تشابه را دخیل کنیم، بعید نیست که حیوانات نیز زندگی بعد از مرگی به مشابه انسان ها داشته باشند.
نویسندگان: ایمان صادقی و ایمان صدیقی
