ماجرای کشف تلقین به خود توسط امیل کوئه
امیل کوئه را پدر علم تلقین مینامند، امروز داستان کشف تلقین به خود را از کتاب هیپنوتیزم علمی نوین نوشته ریچارد شروت، ترجمه دکتر رضا جمالیان میخوانید.
کوئه تصمیم گرفت نظریات خود را در زمینه هیپنوتیزم ارائه کند.
او معتقد بود: عامل موفقیت در زمینه هیپنوتیزم جملات و کلماتی که هیپنوتیزور بیان میکند نیست، بلکه عامل مهم در این زمینه، پذیرش این مطالب و قبول آنها توسط ذهن خود سوژه است.
بنابراین باتوجه به این حالات هیپنوتیزم و تلقین به نفس تفاوت چندانی بایکدیگر ندارند.
در این جریان کوئه و داروی کوئه نقشی نداشت، بلکه کار مهم را ذهنیت و تلقین به نفس خود بیمار انجام داده بود.
پس از اطمینان از این واقعیت، کوئه شروع به تأسیس کلینیک های رایگان برای درمان بیماران کرد.
او با وجود شهرت و محبوبیتی که بدست آورد، نه به پول توجه داشت و نه دچار تکبر و خودبزرگبینی گردید.
فردی که به من (نویسنده کتاب) مطالب و اطلاعات زیادی دربارهی هیپنوتیزم یاد داد، در کودکی کوئه را دیده بود.
او در 6 سالگی به علت شب ادراری تحت درمان تلقین کوئه قرار گرفته بود.
در آن زمان او در آلمان زندگی میکرد و کوئه در سفرش به آنجا برای درمان به خانه او رفته بود.
این فرد هنوز متانت، وقار و مهربانی کوئه را به یاد داشت و برای تمام عمر خاطره خوشی از او در ذهنش بجای گذاشته بود.
ماجرای سفر امیل کوئه به امریکا
یک اشتباه بزرگ کوئه مسافرت به آمریکا بود.
در آن موقع مطبوعات و مردم آمریکا بیصبرانه انتظار دیدن او و شنیدن کلمات او را داشتند.
در این سفر که به خرج یک موسسه فرهنگی انجام گرفت، کوئه چند سخنرانی برای عامهی مردم کرد.
در این مجالس عمومی که کوئه بحثهای علمی و روان شناسی را برای اکثریت حضار مناسب نمی دانست، به صورت بسیار ساده نظریات خود را مطرح کرد و بیشتر به جمله معروف خود که برای تلقین بکار می برد تکیه کرد.
بطوری که جراید آمریکا تمام نظریات و فلسفه کارهای او را تنها در این جمله خلاصه کردند.
هر روز در هر زمینه و به هر صورت من بهتر و بهتر می شوم.
تمسخر کوئه
مجلات و روزنامهها با درک غلط و نارسای خود از نظریات امیل کوئه جوک ساختند و چند شب بعد قهرمانان معروف کارتونهای کمدی مثل (میکی ماوس) ،(دونالد داک) و (پوپیه) در شوهای تلویزیونی به صورت استهزا آمیز و با اداهای آنچنانی این جمله را به خود تلقین می کردند:
(هر روز ، در هر زمینه و به هر صورت من بهتر و بهتر می شوم.)
روزنامهها و مجلات شروع به مسخره کردن کوئه کردند و از آنجایی که کوئه به زبان انگلیسی تسلط کافی نداشت، نمی توانست در مقام جوابگویی برآید.
به این ترتیب امیل کوئه مثل بسیاری از مردان بزرگ و دانشمندی که قبل از او و بعد از او به علت نادانی و تکبر روزنامهنگاران مورد اهانت و بیآبرویی قرار گرفته بودند، او هم از این رفتارها صدمه زیادی دید.
موقعی که کوئه به فرانسه برگشت، قبل از او روزنامههای آمریکایی به فرانسه رسیده بودند و به شهرت و اعتبار او صدمه زیادی زده بودند.
از آن تاریخ تا سال 1926 که کوئه مرد، مردی دلشکسته و از این واقعه افسرده و دلمرده بود.
ولی تاریخ این قضاوت را خواهد کرد که کوئه فردی دانشمند و در زمینهی هیپنوتیزم عقاید بسیار درخشانی داشت.
او برای ما قوانین تلقین را به یادگار گذاشت.