عجیبتر از علم: ناپدید شدن دهکده!
جو لابل به تماشای دهکده ایستاده بود، در مورد ظاهر این دهکده کوچک اسکیمویی چیز غیر عادی احساس میکرد. باد سرخ و یخ زده ای که از دریاچه آنیجکونی میوزید، پوست جانورانی را که به در کلبه ها آویخته بودند، به اهتزار می آورد.
چند قایق پارویی…