از حافظه انسان چه میدانید؟

هنوز کسی پی به این راز نبرده که چگونه مغز ما خاطرات را در خود می اندوزد و چگونه ما می توانیم این خاطرات را از انبار مغز، بار دیگر، بیرون بکشیم. با اینهمه ما چیزهایی درباره ی حافظه می دانیم و شیوه هایی به کار می بریم که بخاطر سپردن و بخاطر آوردن اشیا را برای ما آسانتر می کند.

حافظه یعنی توان به خاطر سپردن چیزهایی که انسان فرا می گیرد، یا آنها را در زندگی روزمره ی خود به کار می بندد. هر چیزی که برای آدمی پیش می آید، در مغزش اثری بر جای می نهد. البته این اثر بتدریج و بخودی خود ناپدید می شود، مگر آنکه نظیرش دوباره برای انسان پیش آید و یا آنکه انسان آن را به تکرار از ذهن خود بگذراند.

شما از حافظه ی خود به راههای گوناگونی استفاده می کنید. مثلا” اگر شبی به میهمانی بروید و پس از گذشت چند روز کسی از شما بخواهد که میهمانان آن شب را نام ببرید شما می کوشید تا با کمک از حافظه ی خود نامشان را به یاد آورید و برای او بیان کنید.

اما بدانید که یادآوری غیر از بازشناسی است.

مثلا” اگر شما روزی محمود را که در شب میهمانی با شما بوده، در خیابان ببینید، با خود می گویید: هان، این همان شخصی است که آنشب با هم آشنا شدیم. اینگونه یادآوری را بازشناسی می گویند.

یادآوری مشکل تر از بازشناسی است. مثلا” هرگاه معلم از شما بخواهد که نام کوههای کشوری را که قبلا” درس داده، به یاد آورده برایش بیان کنید، این به مراتب دشوارتر از آنست که خود او نام چند کوه را ببرد و از شما تنها این را بخواهد که بگویید آیا هنگام درس دادن چنین نامهایی را از او شنیده اید یا نه.

یکی از شیوه های «یادآوری» مجسم کردن «تصویر» چیزی است که قبلا” آن را به چشم خود دیده ایم. این را می گویند تخیل مرئیات، یعنی تصور چیزی که قبلا” آن را دیده اید. مثلا” با مجسم کردن منظره ی اطاقی که در ایام تعطیل تابستان اجاره کرده بودید، آن لحظات خوش را بار دیگر در ذهن زنده می کنید.

دیگر از شیوه های یادآوری مجسم کردن صدایی است که انسان آن را روزی شنیده است. مثلا” پیرمردی در ایام جوانی موسیقی می نواخت، ولی سالهاست که آنرا ترک کرده و اکنون با مجسم کردن صدای آهنگهایی که روزگاری می نواخته، خاطرات آن ایام را در ذهن خود باز می آورد. این را می گویند تخیل مسموعات، یعنی تصور صدایی که قبلا” آن را شنیده است.

پس دانستید که انسان به شیوه های مختلفی از حافظه ی خود استفاده می کند. در اینجا بد نیست تداعی معانی را هم برایتان بگوییم که چیست.

برای مثال، روزی شما برای اولین بار به کنار دریا رفته اید. در آنجا دیده اید عده ای شنا می کنند، شخصی خود را به قایقی بسته و با اسکی روی آب می لغزد، عده ای حمام آفتاب گرفته و روی ماسه کنار دریا دراز کشیده اند. این صحنه ها در ذهن شما چنان بهم ارتباط و همبستگی پیدا می کنند که هرگاه شما را به یاد دریا بیندازند، صحنه ی اسکی بازی روی آب، حمام آفتاب و گروه شناگر نیز همراه با یاد دریا، به ذهن شما می آیند. پس تداعی معانی یعنی آنکه انسان از یادآوری چیزی، به یاد چیز یا چیزهای دیگر نیز بیفتد.

منبع: کتاب به من بگو چرا – جلد 3

 

مطالب مشابه از ذهن آموز:
دیدگاهی بگذارید