تجربیات ماورائی خودجوش
همه افراد تجربه ماورائی نداشته اند و حداقل همه افراد نمی دانند که چنین تجربیاتی دارند. مثلا” برای انتخاب یک مورد واقعی کاملا” مشخص، اگر زنی خواب ببیند که برادرش در انبار علوفه ی نزدیک آغل چارپایان خودکشی می کند و بعد از سفر شبانه برای تحقیق در مورد درستی خوابش، او را درست در جایی که در خواب دیده بود بیابد، شک فوق العاده کمی وجود داشت که این زن تجربه ای از نوع ادراک فوق حسی روشن بینانه داشته است. اگر شخص قادر باشد اطمینان حاصل کند که این داستان حقیقت دارد و اینکه آن زن فاقد اطلاعاتی باشد که نشان می دهد این پیامد اسفبار یک امر قابل پیش بینی است، در این صورت، مورد مزبور بسیار مهم خواهد بود.
ادراک فوق حسی امکان دارد که به صورت «اشراق» (به طور ناآگاهانه و غیرارادی) عمل کند یعنی خود شخص نداند که اطلاعات مربوط به یک تجربه روشن بینی خودجوش را از کجا به دست آورده است. این شخص شاید دارای یک حس پیش بینی وقایع باشد_ مثلا” یک انگیزه مطلق و ناشناخته _ که وی را وادار کند برای رفتن به خانه، از یک راه ناآشنا برود. بعدا” همین شخص پی می برد که بر اثر همین تغییر راه و مسیر توانسته است کاری مهم را انجام دهد که در غیر این صورت قادر به انجام آن نبود، در حالی که هیچ آگاهی قبلی از آن کار نداشته است. شاید این حالت «اشراق» هنگامی در او به وجود آمده باشد که هنوز حادثه مورد نظر شروع نشده بود و بنابراین شاید یک آگاهی قبلی بوده است. ولی با فرض اینکه این شخص بتواند دلیلی منطقی برای تصمیم خود مبنی بر تغییر مسیر خود بیابد، در این صورت اگر فرد عاقلی باشد نباید این مورد را به عنوان قرینه و نشانه ای از استعداد ادراک فوق حسی خود به شمار آورد.
معذلک موارد زیادی وجود دارد که شخص تصور می کند به یک دلیل نسبتا” سست از بروز یک حادثه (برای شخص دیگری) جلوگیری کرده است در حالی که واقعیت آن است که شخص مزبور بر اثر یک ندای باطنی و ناآگاهانه این کار را کرده است. خوشبختانه هیچ کس نیازی ندارد که به نتیجه گیری در موارد مشکوکی (مواردی که مشخص نیست انگیزه شخص کمک کننده، آگاهانه یا غیرآگاهانه بوده است) بپردازد که گزارش شده اند.
ولی کمترین سؤالی که در این مورد مطرح می شود این است که آیا برخی استعدادها یا تأثیرهای ناشناخته موجب این تجربه شده اند یا خیر؟
مسئله با اهمیت در اینجا، این است که برخی از تجربیات خودجوش و طبعا” قویترین موارد آن، از زمانهای کهن مردم را آن چنان تحت تأثیر قرار داده است که نهایتا” در همه فرهنگ های مهم بشری این موارد نیاز به یک تئوری را به وجود آورده اند. (انواع مختلف این اتفاقات و شکلهای مختلف تجربیات، توسط لوئیزا.ای.راین در کتاب «مجراهای پنهان ذهن» توصیف شده اند) برخی افراد خواب هایی دیده اند که این خوابها به حقیقت پیوسته اند. دیگران ظن یا اشراقی را در مورد نزدیک شدن یک خطر داشته اند. برخی افراد نیز استعداد پیدا کردن اشیاء گم شده یا پنهان شده را از طریق استفاده از روش های موجود در فرهنگ خاصشان داشته اند. انواع مختلف جادو و یا غیب گویی که با استفاده از انواع توانایی های ماورایی به وجود آمده اند، به تعداد فرهنگ های انسان متفاوت بوده اند.
منبع: کتاب سفر به ماوراء – تالیف: ریچارد کاوندیش – جی بی راین