شیء خوانی (تداعی شیء)
به دست آوردن اطلاعات از اشیاء که شاید نام بهترش «سایکو متری» باشد. تداعی شیء نوعی ادراک فراحسی است که در آن به نظر می رسد شخص تأثیرات ذهنی را درباره ی حوادثی که قاعدتا” به گذشته برمی گردند، از طریق اشیائی که با آن حادثه همراه بوده اند، به دست می آورد. این اشیاء برخی اوقات برای درمان روحی، در صورتی که بیمار غایب باشد، همچنین اعمال دیگری که در آنها باید بر روی افرادی در دوردست از طریق تأثیر ذهن بر روی ماده اثر گذاشت، به کار می رود.
«سایکومتری» در لغت به معنای «روان سنجی» است اما چون در تست ها و سنجش های روانشناسی نیز به کار می رود فرا روانشناسان معاصر آن را به کار نمی برند. جی.بی.راین این پدیده را به صورت «تداعی آزاد روشن بینانه» در رابطه با شیء سمبلیک (نمادی) توصیف می کند. این نوع تجربیات را امروزه نوعا” تست های تداعی شیء می نامند. نامهای دیگر این تجربیات، شیء خوانی و تست های شیء سمبلیک است.
هنوز مشخص نیست که چرا به نظر می رسد یک شیء توانایی های فراحسی شخص را بر روی حوادث مرتبط با آن شیء متمرکز می سازد. برخی از فرا روانشناسان عقیده دارند که شیء تنها به این علت در تمرکز توانائی های فراحسی مؤثر است که شخص آنرا مفید می داند. برخی دیگر بر این عقیده اند که شیء وقتی منشأ تمرکز توانایی فراحسی واقع می شود که به هنگام وقوع حوادث حضور داشته و با آنها ارتباط یافته باشد.
تداعی شیء زیاد مورد توجه فرا روانشناسان امروزی قرار نگرفته است. تعدادی آزمایش در جهت کاوش این مسئله انجام شده است اما بیشتر مضامین به دست آمده شامل مشاهدات غیر رسمی یا مطالعات قدیمی تر در مورد افراد فوق العاده حساس است.
قراین نشان می دهد که تداعی شیء دقیقا” با انواع دیگر ادراک فراحسی مرتبط است. در گزارش زیر که به جلسه ای در سال 1844 مربوط می شود، یک مورد روشن بینی در یک فرد حساس فرانسوی به نام آلکسی دیدیه به تجلی تداعی شیء تبدیل می شود. این جلسه در خانه ای در لندن برگزار شد. و کشیش جی.سندبی در نامه ای برای نشریه «مدیکال تایمز» به تاریخ 8 ژوئیه 1844، در مورد آن چنین توضیحی داد:«سرهنگ لولین، که به اعتقاد من قدری به قضیه مشکوک بود، جعبه ای از جنس تیماج سماقی به آنجا آورد، چیزی شبیه به جعبه وسایل جراحی. آلکسی آنرا برداشت و نزدیک معده اش قرار داد و گفت:«این شیء (جسم) از یک ماده سخت است.
سفید نیست، در چیزی پیچیده شده که از خودش سفیدتر است. این استخوانی است برداشته شده از بدنی بزرگتر، بدن انسان _ بدن شما، این پاره جدا شده و بریده شده به این خاطر که پهلوی صافی را به وجود آورد.» آلکسی جعبه را باز کرد، یک تکه استخوان را بیرون آورد که در کاغذ نقره ای رنگی پیچیده شده بود و گفت «توپ به اینجا برخورد کرده، اثر این توپ خارق العاده بود و شما در همان لحظه اول مجروح شدید. استخوان سه تکه شد. شما در اوایل روز مجروح شدید، موقعی که در حال حمله به دشمن بودید.» آلکسی همچنین لباس سربازان را توصیف کرد. در مورد همه جزئیات حق با او بود. این باعث شگفتی همه افرادی که در کنار او ایستاده بودند شد، به خصوص سرهنگ شجاع. این گزارش نه از روی یادداشت های من بلکه از اظهارات سرهنگ لولین بعد از جلسه و نیز از گزارش مکتوب خانمی که در نزدیکی وی نشسته شده است.»
این اعتقاد که حوادث یا آثار حوادث در اشیاء باقی می مانند، اعتقادی دیرینه است. پرفسور ای.آر.دادز استاد سابق تاریخ یونان در دانشگاه آکسفورد و رئیس انجمن تحقیقات روحی در سالهای 1961، ما را مطلع می سازد که یک فیلسوف یونانی به نام دموکریت (ذیمقراطیس) که در اواخر قرن 4 و اوایل قرن 5 قبل از میلاد می زیست، اعتقاد داشت «رؤیاها نتیجه نفوذ تصاویر به درون منافذ جسم شخص خواب بیننده هستند، و این نقش ها همواره توسط اشیاء از همه نوع و انسان های زنده منتشر می شوند.
این تصاویر با خود تجلیاتی از فعالیت های ذهنی، انکار شخصیت و احساسات شخصی که آنها را می فرستد به همراه دارند. و چون این تجلیات بدین صورت مأمور شده اند لذا دارای تأثیر عوامل زنده هستند. یعنی افکار، عقاید و انگیزه های فرستندگان خود را به صورت نقش ها و صور ذهنی دست نخورده و تحریف نشده، به دریافت کنندگان می رسانند. درجه و میزان تحریف شدن، که نقش ها در هنگام این انتقال متحمل می شوند، تا حدودی بستگی به شرایط جوی و تا اندازه ای نیز تعداد دفعات فرستادن و سرعت اولیه آن دارد، به خصوص تجلیات زنده و مهم.» و همان طور که «دادز» خاطر نشان می سازد، مشاهدات جدید مؤید این نکته اند که بسیاری از تأثیرات فراحسی با بحرانهای روحی یا جسمی رابطه دارند.
منبع: کتاب سفر به ماوراء – تالیف: ریچارد کاوندیش – جی بی راین