هیپنوتیزم و موانع ذهنی
هیپنوتیزم میتواند از موانع ذهنی عبور کند.
حقایق زیر نشان میدهد که موانع ذهنی چقدر اهمیت دارند.
برخی افراد که بیماری روحی دارند میگویند عقل من میگوید فلان کار را انجام بده اما خودم نمیتوانم.
این موانع ، از نصیحت و کمک پزشکان و دوستان نزدیک بیمار جلوگیری میکند.
نصایحی از قبیل ( فوراّ به خود بیا ) ، ( خودت را جمع و جور کن ) که برای روحیه دادن به بیمار به کار میرود، هیچ تاّثیری در وضعیت بیمار ندارند. زیرا نمیتواند از موانع ذهنی عبور کند.
به یکی از جالب ترین اتفاقات تاریخ ادبیات و موسیقی که برای سرجی راچمانیف پیش آمده ، توجه کنید.
اولین سمفونی او که در سال 1897در شهر سن پیترزبورگ اجرا شد یک شکست فراموش نشدنی بود.
به همین دلیل ، روز بعد انتقادهای زیادی به شرح زیر مطرح شد.
( اگر در جهنم سنفونی اجرا می شد راچمانیف جایزه اول را می گرفت. )
( این صداها که در برابر ما نواخت. چقدر ناهنجار بود. )
راچمانیف از این انتقادات چنان نگران و پریشان شد که علیرغم تلاش فراوان نتوانست یک قطعه سمفونی جدید بنویسد.
حتی تولستوی که بسیار مورد احترام او بود، با نصایح خود نتوانست به او کمک کند. زیرا ، موانع ذهنی اجازه نمیداد که او در کار خود پیش برود.
ولی ، دکتر داهل که در مسکو طبابت میکرد توانست با هیپنوتیزم این موانع ذهنی را بشکند.
راچمانیف از ژانویه تا آوریل 1900 همه روزه تحت درمان هیپنوتیزم بود و قبل از پایان سال دو قطعه سمفونی را کامل کرد.
ماهیت موانع ذهنی
امروزه ، تحقیقات انجام شده در درمان هیپنوتیزمی ، ماهیت موانع ذهنی را نشان میدهد .
ضمناّ تحت شرایط قابل کنترل امکان ایجاد آن در آزمایشگاه نیز وجود دارد .
برای مثال ، اگر به شخصی که قابلیت پذیرش خوبی در برابر هیپنوتیزم دارد بگویید که نمیتوانی نام خود را تلفظ کنی، او واقعاّ قادر به انجام دادن این کار نخواهد بود.
زیرا با یک مانع ذهنی مصنوعی مواجه شده است.
به راستی مکانیزم هیپنوتیزم چگونه است ؟
می دانیم که هیپنوتیزم در واقع تمرکز کامل فکر است.
در حالت معمولی هزاران فکر ، ذهن بشر را اشغال کرده است.
پیشنهاد و نصایح معمولی به قول معروف ، از یک گوش وارد و از گوش دیگر خارج میشوند.
بنابراین ، فقط قسمتهای پراکندهای از ذهن تحت تاّثیر قرار می گیرد و نتایج آن بسیار ضعیف است.
در هیپنوتیزم که فکر حداکثر تمرکز را به دست میآورد ( عملاّ تمام فکر یا حداقل بخش اصلی آن ) پس از آن که تلقین را پذیرفت، آثار قدرتمندی دارد.
می دانیم که هیجان باعث تمرکز حواس میشود .
همچنین میدانیم که تمرکز حواس، حد نهایت هیپنوتیزم نامیده میشود .
بنابراین هر هیجانی که به اندازه کافی قوی باشد ، میتواند موجب تمرکز فکر و در نهایت هیپنوتیزم شود .
در این لحظه ، هر فکر و ایدهای که وارد ذهن شود ، نیروی تلقین هیپنوتیزمی را خواهد داشت .
معاینه دقیق بیمارانی که از اختلالات عصبی و روان تنی رنج میبرند حاکی از آن است که حداقل یک حادثهی هیجان انگیز قوی در ایجاد آن دخالت داشته است.
بر خلاف نظریه فروید ، این پدیده ممکن است نه فقط در طفولیت ، بلکه در هر سنی اتفاق بیفتد. در واقع ، چنین بیماری خودش را هیپنوتیزم کرده و این موضوع بر حسب اتفاق در بیشتر موارد صدق میکند.
بیمار نا آگاهانه برای خود موانع ذهنی ایجاد کرده و چون فکرش به ایدههای خودش متمرکز شده ، دیگر نمیتواند نسبت به ایده دیگران تمرکزی داشته باشد .
چند نمونه از علائم ذهنی را در زیر مشاهده می کنید .
- مشکلات تمرکز حواس
- از دست دادن علاقه
- حافظه ضعیف
- علایم اختلالات روان تنی
- بی خوابی
- تنگی نفس
- میگرن
- حملات هراس انگیز