پیدایش علم پزشکی چگونه بود؟
پزشکی یعنی علم درمان بیماریها. مردم برای درمان بیماری از راههای گوناگونی استفاده می کنند.
هرگاه کسی در خانواده شما بیمار شود به سراغ دکتر می روید.
دکتر بربالین بیمار حاضر می شود و همه دانش و کاردانی خود را برای بهبودی او، به کار می برد.
دکتر به شیوه ای علمی بیماری را درمان می کند. ولی در ضمن ممکن است کسی به جای آوردن دکتر، از نوعی درمان مادربزرگها، استفاده کند. همچنین شاید ورد و کلمات سحرآمیز را به کار ببرد.
در این صورت، روشن است که او می کوشد تا بیماری خود را از راه غیر علمی درمان کند.
وقتی به تاریخ می نگریم می بینیم که پزشکی از دو مرحله گذشته است: یکی آن هنگام که هنوز به صورت یک علم در نیامده بود. دیگر مرحله ای که پزشکی به صورت یک علم در آمد.
شیوه درمان انسانهای نخستین آن بود که برای امراض و تعبیر و تفسیر های شگفتی می آوردند.
آن روز ها پزشکی در پایه سحر یا چیز های دیگری که به نظرشان موثر می آمد، استوار بود.
در میان راههایی که بشر نخستین در پزشکی خود به کار می برد، استفاده از حجامت، حرارت، سرما، ماساژ و گیاهان نیز دیده می شد و این خود امری بسیار شگفت بود.
اساس پزشکی در میان مصریان قدیم بر پایه سحر استوار بود.
ولی با اینهمه بهترین شیوه پزشکی غیر علمی بشمار می رفت. زیرا آنان با انواع پمادها و دارو های خوراکی نیز سروکار داشتند.
در میان چیزهایی که به عنوان <دارو> مصرف می کردند، این چیز ها نیز وجود داشت: عسل، نمک، روغن سدر، مغز، کبد، دل و خون انواع حیوانات.
پزشکی غیر علمی گاهی موثر واقع می شد و گاهی هم کاری از پیش نمی برد.
پزشکی علمی هنگامی پیدا شد که دانشمندان یونان بر سر کار آمدند.
بیش از دو هزار سال پیش، مردی به نام بقراط کتابهایی درباره پزشکی گرد آورد.
آنها را گرد آورده بقراط می نامیدند.
این بود آغاز پزشکی علمی، زیرا شیوه بقراط بر پایه معاینه بیمار از نزدیک و تشخیص بیماری او، صورت می گرفت.
<بقراط> برخی موارد عملی را که از درمان یک بیمار کشف کرده بود، در کتابهای خود یادداشت می کرد.
این برای نخستین بار بود که به جای بکار بردن شیوه های جادوگرانه، درمان همراه با معاینه و تشخیص بیماری، صورت می گرفت.
البته در این کار به تجربه های گذشته نیز توجه می شد.
آری و بدینگونه بود که پزشکی مدرن هم در جهان تولد یافت.
منبع: کتاب به من بگو چرا – جلد 2