بقراط کیست؟
در مطب بسیاری از پزشکان سند قاب شده ای تحت عنوان سوگند بقراط به دیوار آویزان است.
این متن همان سوگندی است که دانشجویان طب پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده ی پزشکی باید یاد کنند.
این سوگند چیست و بقراط که بود؟
پیش از پیدایش علم پزشکی، آن گونه که ما اکنون داریم، بشر نوعی طبابت داشت که در دست طبیبان جادوگر بود.
آنگاه در مصر و هندوستان شکل منطقی تری از طب پدید آمد.
مثلا مصریان به دقت در تشخیص بیماری کار می کردند، مدرسه های طب داشتند و جراحی هم می کردند. با وجود این، هنوز درمان بیماری جزء بخشی از دین مصری بود که دعا، طلسم و قربانی را از راههای درمان بیماری ها می دانستند.
دانش پزشکی در یونان آغاز شد، هنگامی که طبیبانی به درمان پرداختند که جنبه ی مذهبی نداشتند.
بقراط مشهورترین آنها بود که در حدود 400 سال پیش از میلاد می زیست. او را پدر طب خوانده اند.
برداشت بقراط از پزشکی به شیوه ای علمی بود.
او تمام خرافات، طلسم ها و جادوها را به کنار راند.
شاگردانش پرونده های دقیقی از بیماران خود فراهم می آوردند که پاره ای از معاینه هایشان هنوز هم معتبر است. مانند: نگرانی بدون علت، نشان بیماری است؛ اگر خواب پایان بخش هذیان باشد، نشان امیدبخشی است؛ اگر در جایی از بدن درد احساس شود که علتی برایش یافت نشود، نشانی از نابسامانی روانی است.
بقراط همچنین نظرات عمیقی درباره ی اینکه طبیب باید چگونه باشد و چگونه رفتار کند، اظهار داشت.
«سوگند بقراط» بر پایه ی همین نظرها تهیه شده که به موجب آن یک پزشک در حرفه ی خود و در طرز رفتار با بیمار، متعهد به اموری می شود که برخی از آنها بدین قرار است:
«من آن پرهیز غذایی را که سودمندتر به حال بیمارم تشخیص بدهم، برایش تجویز خواهم کرد و از هر آنچه برایش زیان بخش باشد و حالش را بدتر کند، دوری خواهم جست. من هرگز داروی کشنده ای برای کسی که از من بخواهد، تجویز نخواهم کرد و نه به چنین دارویی کسی را راهنمایی خواهم کرد….. در رابطه با حرفه ام هرآنچه را از زندگی مردم ببینم یا بشنوم، هرگز فاش نخواهم کرد، زیرا معتقدم که همه ی اینها باید محرمانه بماند.»
منبع: کتاب به من بگو چرا – جلد دهم