آبراهام مازلو روانشناسی بود که نیازهای بشر را طبق یک سری سلسله مراتب دسته بندی کرد که به هرم مازلو معروف است و در روانشناسی اهمیت ویژه‌ای دارد.
در اولین سطح نیازهای فیزیکی و مادی قرار دارد که نیازهای اولیه یا پایه‌ای هستند.
این نیازها تا زمانی که تامین نشده‌اند فرد نیازهای بالاتر را احساس نخواهد کرد.
این نیازها اساسا مبتنی بر کمبود هستند.
نیازهای مبتنی بر کمبود مانند نیاز به غذا خوردن هستند. ما زمانی سراغ غذا میرویم که گرسنه هستیم و آن غذا به تنهایی ارزشی ندارد.
همچنین اگر ما مانند یک فرد بی‌خانمان گرسنه باشیم، آنوقت به دنبال تحصیل یا نیازهای بالاتر نخواهیم بود و اولویت سیر شدن شکم ماست.
نیازهای طبقات بالاتر هرم چون اساسا مبتنی برکمبود نیستند در نتیجه می‌توانند به مقادیر زیاد درخواست شوند و به خودی خود معنادار هستند.
مانند نیاز به آگاهی و دانستن.
برخلاف نیاز به خوردن که فرد پس از اینکه احساس سیری کرد دیگر نیاز به غذا را احساس نمیکند مگر وقتی که دوباره گرسنه شود، در مورد دانستن و آگاهی اینطور نیست و پس از خواندن یک یا چند کتاب نمی‌گوید که دیگر نیازی به یادگیری و دانستن ندارم.
اخلاق و انسانیت بالاترین جایگاه را در این طبقه بندی دارد.
اکثر مردم جهان متاسفانه درگیر همان طبقه اول یا نهایتا دوم هرم هستند و نمی‌توانند به مراتب بالاتر بروند.
در اینجا لازم است توضیحی درباره برخی مسائل مثل ازدواج یا تحصیل بدهیم.
توجه داشته باشید که همیشه پرداختن به این موارد نشان دهنده این نیست که فرد به جایگاه بالاتر طبقه بندی مازلو رسیده است بلکه بسیاری از افراد تحصیل میکنند به امید داشتن شغل و درآمد خوب و رفع همان نیازهای طبقه اول یا نهایتا طبقه دوم.
یعنی فرد باید به خاطر کسب علم و افزایش آگاهی تحصیل کرده باشد نه برای کسب درآمد و رفع نیازهای طبقه اول.
پس این افراد در همان پایین هرم مازلو قرار میگیرند.
نیازهای مرتبه اول و دوم جایگاه مهمی در مغز انسان دارند و پس از آن احتمال میرود که فرد به دنبال نیازهای والاتر برود.
سلام. استاد.
ممنون. مطلب خوبی بود.
پس تا وقتی که نیاز های اولیه رو رفع نکردیم. طبعیه که نباید به فکر تکامل باشیم؟
سلام، خواهش، اره آدم ناچارا فکرش درگیر تامین اون نیازهاست.