ناپدید شدن آدم ها در سراسر جهان | اتفاقات غیرقابل توضیح
اسناد و مدارک فراوانی در سراسر جهان درباره ناپدید شدن آدم ها ، جانوان و اشیا وجود دارد.
آنها بدون هیچ دلیل و علت شناخته شده ای ، بی آنکه اثری از خود برجای بگذارند ناپدید شده اند.
شاهدان عینی گزارش داده اند کسانی در برابر دیدگانشان همانند آبی که بخار می شود محو گردیده اند .
ادعا شده است که آثار باقی مانده دلالت بر غیب شدن غیر قابل توضیح اشخاص و اجسام داشته اند .
تاکنون فرضیات فراوانی در باره ی وقایع شگفت انگیز موسوم به ناپدیدشدن های بی توضیح ارایه شده است.
فرضیات مطرح شده در مورد ناپدید شدن آدم ها
گروهی از پژوهشگران نظیر « جرومی کلارک » در این زمینه دیدگاهی شکّاکانه دارند .
به عقیده او بسیاری از این رویداد ها داستانی مشابه هم دارند.
درباره خیلی از آنها مدارک کافی ارایه نشده است .
به اعتقاد کلارک ، اغلب این پرونده ها را می توان در گروه قصه های تخیلی جای داد.
او همچنین معتقد است مناطقی نظیر « مثلث برمودا » که به ناپدیدشدن های غیر عادی افراد و اجسام در محدوده خود شهرت یافته اند ، در واقع ویژگی های خارق العاده ای ندارند.
میزان وقوع حوادث در آنها ، تفاوت معناداری با دیگر مناطق برخوردار از شرایط جغرافیایی مشابه ندارد.
در مقابل ، کسانی نظیر « جان کیل » نظریه دیگری ارایه داده اند.
براساس آن بسیاری از موارد ناپدیدشدن های فراطبیعی احتمالا ناشی از وقوع نوعی گسیختگی یا پارگی در ماتریکس واقعیت هستند .
تحت این رویداد، عبور اشخاص و اجرام از چارچوب ابعادی دنیای ما به چار چوب های ابعادی دیگر، امکان پذیر است.
آنها از فضا زمانی که دنیای ما را تشکیل داده بیرون می روند و ما می پنداریم ناپدید شده اند .
در اینباره « ناندوز فدور » نویسنده مجارستانی نیز دیدگاه مشابهی دارد .
او ناپدید شدن آدم ها را به سقوط در بعد چهارم مرتبط می داند.
نیکلاس آر . نلسون کتابی با نام « پارادوکس » به نگارش در آورده است.
در آن کتاب این نظریه را مطرح می کند که در نقاط گوناگون جهان ، جاهایی هست که با « ورتکس ها » یا « پیچان های مغناطیسی» مربوطند .
با این حال ، اساسا در این مورد که آیا چیزی با عنوان « نا پدیدشدن های فرا طبیعی » وجود دارد یا نه ، بحث و تردید وجود دارد.
لازم به ذکر است که قلابی بودن بسیاری از این قبیل رویدادها به اثبات رسیده است .
در کنار اینها وقایع دیگری هم هستند که هنوز می توان به یافتن توضیحات علمی قابل قبولی برای آنها امیدوار بود .
و گروه سوم ، حوادث معدودی هستند که در برابر مدارک و مستندات موجود در باره آنها ، چاره ای جز حیرت و سکوت نیست.
ورتکس ها
تعدد موارد ناپدید شدن آدم ها در جاهایی مانند مثلث برمودا ، یکی از جمع آوری کنندگان اطلاعات درباره وقایع عجیب به نام ایوان . تی . ساندرسن را بر انگیخت تا برای این رویداد ها دلیلی منطقی بیابد .
او بر روی نقشه جغرافیایی ، محل مثلث برمودا و دریای شیطان را علامت گذاری کرد .
هر دو نقطه حدودا بر روی یک طول جغرافیایی قرار گرفته اند.
مشاهدات دیگر از سایر مناطق دریایی، ساندرسن را به سوی این نتیجه گیری هدایت کرد که در جهان ، 12 منطقه ی مشابه وجود دارند که بر روی همین طول جغرافیایی قرار گرفته اند .
او خاطر نشان ساخت که مثلث برمودا از همه این مناطق بد نام تر است.
زیرا یکی از پر ترددترین مناطق دریایی جهان به شمار می رود .
همچنین این نواحی محل برخورد جریان های آب گرم با جریان های آب سرد هستند.
حاصل این برخوردها پیدایش نقاط گره ای است که در آن ها جریان های سطحی و زیر سطحی در جهات مخالف یکدیگر باز می گردند .
این رویداد باعث به وجود آمدن یک گرداب مغناطیسی می شود که کشتی ها را فرو می بلعد.
ساندرسن در نتیجه گیری های خود فراتر رفت.
او این نظر را مطرح کرد که لزوما چنین مناطقی بر روی خشکی ها هم یافت می شوند .
اگر چنین باشد اجرامی که نزدیک به این ورتکس ها عبور می کنند، جذب آن ها می شوند.
سپس بعدا دوباره به بیرون پرتاب شوند یا حتی دیگر هرگز به گستره ی عادی فضا ـ زمان ما برنمیگردند.
نظریه ی ساندرسن عمدتا کم اهمیت تلقی شده است.
بخشی از آن به این دلیل است که توضیحی برای کشتی هایی که تنها و خالی از خدمه برجای مانده اند ، ارائه نمی دهند .
ولی نظریه ی ساندرسن هم ارزش بررسی کردن را دارد .
منبع: مجله دانشمند، شماره 540