تقویت استنتاج از زبان شرلوک هلمز

قسمتی از کتاب چطور مثل شرلوک هلمز فکر کنیم؟

تقویت پایگاه اطلاعاتی تان و شناخت درست از موضوع به استنتاج درست کمک میکند.

در این مقاله ویژگی های شرلوک هلمز را بررسی میکنیم:

فرضیه سازی پیش از جمع آوری همه ی شواهد یک اشتباه بزرگ است.

قضاوتتان را تحت تأثیر قرار می دهد.

شرلوک هلمز یک دایره المعارف سیار بود،مگر نه؟

او حتماً در زمینه ی هر مبحثی که به آن اشاره می کردید حرفی برای گفتن داشت، درست است؟

پاسخ این دو سؤال آنقدرها که فکر می کنید واضح نیست.

به برداشت اولیه ی واتسون از دامنه ی اطلاعات هلمز توجه کنید:

ناآگاهی او به اندازه ی دانشش باورنکردنی بود.

تقریباً چیزی در باره ی ادبیات معاصر، فلسفه و امور سیاسی نمی دانست.

هنگامی که از توماس کارلایل نقل قول کردم، با ساده لوحی از من پرسید که او کیست و چه کرده است.

ولی تعجبم زمانی به اوج رسید که تصادفاً متوجه شدم او چیزی در باره ی نظریه ی کوپرنیک و ساختار منظومه ی شمسی نمی داند.

اینکه یک انسان متمدن در قرن نوزدهم نداند که زمین دور خورشید می چرخد به نظر من آنقدر خارق العاده بود که به سختی می توانستم هضمش کنم.

واتسون در همان داستان این شرح دقیق از نقاط قوت و ضعف دوست جدیدش را عنوان می کند:

شرلوک هلمز و محدودیت هایش:

  1. اطلاعاتش از ادبیات : هیچ
  2. اطلاعاتش از فلسفه :هیچ
  3. اطلاعاتش از ستاره شناسی :هیچ
  4. اطلاعاتش از سیاست : جزئی
  5. اطلاعاتش از گیاه شناسی : متغیر . در زمینه ی بلادونا و زهرهای عمومی بسیار بالاست، ولی چیزی درباره ی باغبانی نمی داند.
  6. اطلاعاتش از زمین شناسی: عملی، ولی محدود. با یک نگاه خاک های مختلف را از یکدیگر تشخیص می دهد و با توجه به رنگ و جنس آنها می گوید که این لکه ها حاصل قدم زدن در کدام بخش از لندن است.
  7. اطلاعاتش از شیمی: بسیار زیاد
  8. اطلاعاتش از کالبدشناسی : صحیح ، ولی نامنسجم .
  9. اطلاعاتش از ادبیات احساسی : بسیار زیاد. ظاهراً جزئیات هر اتفاق مهلکی را که در این قرن افتاده می داند.
  10. در نواختن ویولن استعداد دارد.
  11. مهارت زیادی در شمشیربازی با چوب، بوکس و شمشیر‌زنی دارد .
  12. اطلاعات خوبی درباره ی قوانین حقوقی انگلستان دارد.

هلمز بارها از نا آگاهی های منتسب به او به نفع خود استفاده کرد.

در داستان ( ماجرای نجیب زاده ی مجرد ) تأکید داشت که: (من چیزی جز اخبار جنایی و ستون گمشده ها رو نمی خونم.)

وقتی دوستش ناآگاهی از منظومه ی شمسی را به رخش کشید، هلمز از او پرسید : (این چه ربطی به من داره ؟)

هلمز همیشه روی پرونده ای که در دست داشت تمرکز می کرد و به همین دلیل تلاش می کرد ذهنش را از اطلاعات دیگری که ربطی به آن پرونده نداشت خالی کند.

هلمز رویکردی سودمند گرایانه نسبت به دانش داشت (چیزی که با علاقه ی عصر ویکتوریا به داشتن دانش صرفاً به خاطر خودش در تضاد بود).

ویژگی ها و دانش دقیق شرلوک:

استمفورد قبل از معرفی واتسون به شرلوک،به او می گوید:

به نظر من دیدگاه های هلمز زیادی علمیه.

یه کم به بی عاطفگی نزدیکه.

مثلاٌ ازش بعید نیست که یه کم الکالویید گیاهی به رفیقش بخورانه.

اون هم نه از روی بدجنسی، فقط به خاطر اینکه دوست داره تأثیراتش رو از نزدیک ببینه .

اگه بخوام منصف باشم باید بگم خودش هم حاضره بخوره.

ظاهراً علاقه ی زیادی به اطلاعات دقیق و شفاف داره .

آیا اطلاعات مربوط به منظومه ی شمسی به هلمز کمک زیادی در حل پرونده هایش می کرد؟

احتمالش کم است.

آیا باید باور کنیم که او حتی دانشی ابتدایی از ساختار منظومه ی شمسی نداشت؟ گمان نکنم.

هلمز در داستان (مترجم یونانی) با اطمینان در باره ی ( دلایل تغییرات انحرافات دایره البروج) حرف می زند و این نشان می دهد که برداشت واتسون از ناآگاهی هلمز در زمینه ی مسائل ستاره شناسی چندان درست نبود.

دامنه اطلاعات هلمز

شک و تردیدی نیز درباره ی برداشت واتسون از دامنه ی اطلاعات هلمز وجود دارد.

ا.و.ناکس، منتقد انگلیسی به این نکته اشاره کرده که ما در داستان های مختلف، هلمز را می بینیم که دو بار از گوته نقل قول می کند.

درباره ی نمایش کرامات بحث می کند.

درباره ی ریشتر، حافظ و هوراس اظهار نظر می کند.

درباره ی آتلنی جونز می گوید (گهگاهی بارقه ای از دانش خود را به نمایش می گذارد.)

در جای دیگری به تاسیتوس، تاریخ نگار رومی، فلوبر، نویسنده ی فرانسوی، ثورو، نویسنده و فیلسوف آمریکایی و پترارک، شاعر و دانشمند ایتالیایی اشاره می کند.

این نشانه ی هیچ بودن دانش او از ادبیات نیست.

هلمز علاوه برآن در چندین زمینه ی علمی بدعت گذار بود.

او مقالاتی درباره ی انواع و اقسام خاکستر توتون، سرودهای چندصدایی لاسو(آهنگساز هلندی)، رمز نویسی، تاریخ گذاری اسناد، خالکوبی، یافتن رد پا و تأثیر حرفه و شکل روی شکل دست انسان نوشته بود.

باید به ( کتاب زندگی ) و کتاب راهنمای فرهنگ زنبورهایش نیز اشاره کرد.

واتسون یک بار به او گفت: تو نبوغ خارق العاده ای برای توجه به چیزهای جزئی داری.

حق با او بود.

خلاصه ی کلام اینکه دامنه ی اطلاعات هلمز بدون شک به همان اندازه که انتظار دارید وسیع بود.

شاید بزرگترین استعداد او نظم دادن لحظه ای به اطلاعاتش بود، طوری که آنچه در ذهنش بود، به قول خود کانن دویل به درد زندگی بخورد.

منبع: چطور مثل شرلوک هلمز فکر کنیم؟ / نوشته: دانیل اسمیت / ترجمه: مریم رفیعی

مطالب مشابه از ذهن آموز:
دیدگاهی بگذارید