داستان واقعی فیلم جن گیر

موضوع تسخیر شدن توسط شیاطین فرصت های بسیاری را برای فیلم سازان ایجاد کرده است. یکی از مشهورترین آنها، فیلم جن گیر است که در سال 1973 ساخته شد.

این فیلم براساس حوادثی واقعی که در امریکا روی داده بودند ساخته شده بود. البته به صورت اغراق شده.

داستان فیلم جن گیر

داستان اینگونه است که در غروب روز پانزدهم ژانویه سال 1949 صداهای عجیبی همچون خش خش از دیوارهای خانه توسط پسرجوانی به نام جان هافمن و مادرش شنیده شدند.

این صداها کمی بعد متوقف شدند ولی در بیست و پنجم ژانویه، جای خود را به صدای گام برداشتن و نواختن طبل دادند.

برای این صداها نمیشد هیچ توجیهی پیدا کرد.

حدود 4 هفته بعد، در اواخر فوریه سال 1949، چیزی وجود پسر جوان را به تسخیر خود درآورد و علائم سرخ رنگی که به صورت کلمات در می آمدند روی پوست او ظاهر شدند.

آنها به پزشک مراجعه کردند اما پزشک نشانه ای از بیماری در وجود پسر پیدا نکرد.

والدین جان، به سراغ کشیشان رفتند به امید اینکه آنها بتوانند با دعا و آب مقدس پسرشان را درمان کنند.

نتیجه این کار فاجعه آمیز بود.

کشیشان فقط باعث برانگیخته شدن خشم موجودی که جان را تسخیر کرده بود شدند.

در سومین اقدام پس از اینکه دو صلیب را در زیر بالش او جای دادند، یکی از آنها به سوی دیگر اتاق خواب پرتاب شد و دومی به پایین تخت افتاد و به شدت با زمین برخورد کرد.

سپس روی  روی پوست جان نشانه هایی آشکار شد که یکی کلمه جهنم و دیگری تصویر کم رنگی از شیطان بود.

جان عذاب بسیاری میکشید و فریادهای بلند و وحشتناکی سر میداد و نفرین میکرد.

جلسات جن گیری متعددی برگزار شد و بالاخره پدر لورِنس روش متفاوتی را امتحان کرد.

او در شب هجدهم آوریل، جان را وادار کرد تا زنجیری از نشانه های مذهبی به خود بیاویزد و در طی مراسم جن گیری صلیبی را در دست بگیرد.

نتیجه این کار شگفت انگیز بود.

پدر لورنس به موجود خبیث دستور داد تا خود را آشکار کند.

جان دچار تشنج شد و این حالت چنان شدید بود که برای نگه داشتن او به 5 مرد نیاز بود.

ناگهان در ساعت 11 همان شب، جان فریاد زد: ای شیطان من به تو دستور میدهم که این بدن را ترک کنی.

به نظر میرسید که موجود خبیث ، بی درنگ این فرمان را اجرا کرد.

سپس جان آرامش یافت و به شخصیت عادی خود بازگشت.

او چیزی از آن هفت هفته ای که به تسخیر شیطان درآمده بود به خاطر نداشت.