ماجرای یتی، غول برفی هیمالیا

لینک ورود به بازی همستر

گاهی افسانه ها ریشه در واقعیت دارند. در نیمه دوم قرن نوزدهم هنگامی که کاشف امریکایی به نام پل دوشایلیو به زادگاه خویش برگشت، همراه خود پوست و اسکلت یک گوریل غول پیکر را آورد.

زبان مردم از دیدن آن بسته شد.

تا آن زمان هیچ کس موی آدم برفی هیمالیا با خود نیاورده بود ولی دانشمندانی وجود داشتند که هر زمان انتظار چنین چیزی را میکشیدند.

بومیانی که در آن منطقه خشک و سرد و ممنوع زندگی میکردند این موجودات را یتی می نامیدند.

شاید کلمه پلید، نزدیک ترین کلمه به یتی باشد.

آدم برفی پلید به گفته اهالی، در بلندی های صعب العبور سلسله جبال هیمالیا زندگی میکند و هیچکس اشتیاق دیدار او را ندارد.

گهگاه این موجودات وحشت انگیز از قرارگاه خود سرازیر شده و به دره ای که اهالی در آنجا زندگی میکنند می آیند.

یتی ها به خوردن قورباغه های برکه ای که در آن دره وجود دارد و یا درختان و علفزارها اکتفا نمیکنند، بلکه تمایل زیادی به خوردن گوشت تازه دارند.

گاهی بز بیچاره ای را به سرقت میبرند.

گاهی یک گاومیش را میدزدند.

و زمانی پا را از گلیم فراتر گذاشته و یک کودک یا چوپان تنهای بخت برگشته ای را با خود میبرند.

وقتی که انگلیسی ها تصرفات خود در هندوستان را تا دامنه کوه های هیمالیا گسترش دادند، نخستین بار از زبان ساکنان آنجا درباره این موجودات شگفت انگیز مطالبی را شنیدند.

آنها در ابتدا این سخنان را زاییده ذهن اهالی آن سرزمین پنداشتند.

اما در سال 1913 واقعه ای رخ داد که عقیده آنها در اینباره را عوض کرد.

در آن سال، گروهی از شکارچیان، موجود عجیبی را که تا حدودی به انسان شباهت داشت و ساکنان تبت آن را آدم برفی می نامیدند، زخمی و دستگیر کردند.

چینی ها گفتند که این موجود عجیب، که چهره ای شبیه میمون دارد و بدنش از مویی به رنگ نقره ای مایل به زرد پوشیده شده است، ماه ها به اسارت اهالی پاتانگ واقع در ایالت سینکیانگ درآمده بود.

این موجود بازوانی نیرومند داشت و پاهایش بیشتر شبیه پاهای انسان بود.

صداهای وحشتناکی از گلوی خود خارج میکرد. اما بیشتر اوقات لبانش را جمع میکرد و صدایی شبیه سوت بلند تحویل میداد.

پس از پنج ماه، بیمار شد و مرد.

ردپای یتی

با شعله ور شدن آتش جنگ جهانی اول، پژوهش های علمی در آن منطقه به دست فراموشی سپرده شد.

در سال 1937 یک کاشف انگلیسی به نام فرانک اسمیت که رهسپار تبت شده بود، پس از بازگشت گزارش هایی درباره موجودات وحشی ناشناخته ای که شباهت زیادی به انسان داشتند، منتشر کرد.

کاشف نامبرده اظهار داشت که این موجودات شگفت انگیز از حشرات و جوندگان و یا از جانوران بزرگ در صورتی که موفق به گرفتن آنها شوند، تغذیه میکنند.

اسمیت ردپای آنها را در ارتفاع 4500 متری مشاهده کرده بود و راهنمای بومی او با مشاهده جای پا، وحشت کرده و حاضر به ادامه سفر نشده بود.

بررسی جای پای این موجود نشان میداد که موجودی است شبیه انسان، منتها یک انسان عظیم الجثه و غول پیکر که تنها جای پای او، 33 سانتی متر طول و 13 سانتی متر عرض داشت.

از آن تاریخ به بعد گروه های مختلفی راهسپار آن منطقه شدند.

آنها گزارش دادند که شواهد و مدارک موجود نشان میدهد آدم برفی پلید، موسوم به یتی، حقیقت دارد و موجود زنده ای است که امیدواریم روزی او را به دام بیاندازیم.

اما شاید هیچ کس به اندازه آلن کامرون سرگرد انگلیسی که در سال 1923 همراه گروهی به اورست رفت، درباره یتی اطلاعات سودمندی به دست نیاورده باشد.

این سرگرد و همراهانش در حال صعود به قله اورست با منظره شگفت انگیزی روبرو شدند.

یکی از راهنمایان، ناگهان به تعدادی موجود زنده اشاره کرد که پشت سرهم و در یک ردیف به آرامی در امتداد تخته سنگی که از میان برف سر برآورده بود، حرکت میکردند. دو روز بعد، هنگامی که این گروه به نقطه ای واقع در نزدیکی آن تخته سنگ رسیدند، جای پاهای موجود غول پیکری را شبیه انسان بر روی برف مشاهده کردند.

در اواخر سال 1936 گروه دیگری که به قله اورست صعود کرده بود، با نشانه های کامل تر و عجیب تری برخورد کردند.

این ردپا دقیقا در جایی بود که تصور نمیشد موجودی در آنجا تردد داشته باشد.

یکی از افراد به نام اچ، دبلیو، تیلمن که جای پاهای اسرار آمیز را تا چند مایلی دنبال میکرد، اظهار داشت که این موجودات یکی به دنبال دیگری در حرکت بوده اند و این طرز راه رفتن در هیچ حیوان چهارپایی معمول نیست.

تیلمن سرانجام در نزدیکی یک صخره بلند، ردپای این موجودات غول پیکر را گم کرد.

در سال 1958 یک دانشمند امریکایی به نام دکتر نورمن دایرنفورت از نپال، گزارش داد شواهدی به دست آورده که مسلم میدارد آدم برفی ها حقیقت دارند و موجوداتی از نوع بسیار پست و نزدیک به انسان هستند.

این دانشمند در جستجویی که از درون غارها به عمل آورد، مقداری مو جمع آوری کرد که رنگ آنها نقره ای و خرمایی بود و از این ردپاها و سایر علائم عجیب، قالب گچی تهیه کرد تا ثابت کند یتی وجود دارد.

ضمنا این موجود از دو نوع و گونه مختلف می باشد یکی غول پیکر که قد و قواره او تقریبا به 2.5 متر میرسد و موجودی بالغ است و دیگری که 1.2 متر قد دارد.

همچنین در سال 1958 یک انسان شناس بنام جلن هاپکینز اظهار داشت که جای پای آدم برفی، جای پاهای افراد محلی است که کفش صندل به پا دارند و شصتشان از کفش بیرون آمده است!

روزنامه شیکاگو در جواب به این انسان شناس، گفت که برای کسی که هرگز به آنجا نرفته است این توجیه خوبی است و دوری مسافت میتواند توجه و کنجکاوی او را نسبت به این موضوع از بین ببرد ولی نشانه های زیادی وجود دارند که ثابت میکنند در آن منطقه موجود ناشناخته ای زندگی میکند که برای شناختن آن باید تحقیقات بیشتری انجام داد.

منبع: کتاب عجیب تر از علم – جلد 1

مطالب مشابه از ذهن آموز:
پاسخی بدهید