انواع رویا

 همانگونه که قبلا” اشاره کردم سی سال مشتاقانه در باب رویاها به مطالعه و تحقیق پرداختم؛ در حالی که رهیافت خود را پیرامون تفسیر و تعبیر رویا گسترش داده و مورد تجدید نظر قرار می دادم؛ در عین حال هر چه بیشتر به آموختن ادامه می دادم؛ چه مطالبی که معنای محصلی برایم داشتند و چه مطالبی که آنها را درنمی یافتم.

اگر مطلبی برایم بی معنا بود؛ با آن روبرو می شدم و نگران این نبودم که تا چه حد عاقلانه، هوشمندانه یا متداول است. من منطق را دوست دارم چرا که هر چه ساده تر و صریح تر، بهتر. این علم برای من در شیوه ی تفسیر رویاها یک اصل بنیادی است.

همچنین بدون هیچ ایضاحی بر این امر تأکید می کنم که دیدگاه من در باب عالم رویا، دو مبنای دیگر هم دارد که سائق و الهام بخش من در هر لحظه از زندگی ام بوده اند: یکی ایمان مطلق من به خدا و معنویت و دیگری ایمان به مواهب ماورایی که خدا به من عطا کرده است. این مطلب به این معنا نیست که شما برای بهره بردن از کتاب حاضر باید با نظام اعتقادی من کاملا” موافقت نمایید. بلکه تنها دیدگاه خودم را صراحتا” برای شما بیان کردم و از شما می خواهم به تعهد من در قبال این دیدگاه احترام بگذارید؛ همان طور که من نیز همیشه به تعهدات شما در قبال دیدگاهایتان احترام می گذارم.

هرگز نگفته ام که رهیافت من به تفسیر رویاها تنها رهیافت (درست) است؛ بلکه فقط آن را به عنوان رهیافت خودم با ایمان به خدا، معنویت و منطق و با نگرش یک فرا روا بین که تنها نگرشی است که من می توانم ارائه دهم، پیشنهاد کرده ام. با تمام وجود معتقدم که شما جایی در این صفحات، یا پاسخ هایی را می یابید که آنها را در ارتباط درونی میان خود و رویاهایتان، جستجو می کردید و یا دست کم از تلاش کردن از این زمینه لذت می بردید.

از این رو با تمام آن چیزهایی که در ذهن دارم؛ شروع می کنم. به لحاظ منطقی، نخستین گامی که در فهم هر رویایی برمی دارم؛ عبارت است از این پرسش کلیدی که این رویا چه نوع رویایی است؟

این امر آدمی را به نحو دلپذیری غافلگیر می کند که به محض این که سوالی را به سادگی می پرسی؛ به همان سادگی به پاسخ درست نیز دست می یابی. جالب توجه آن که به محض این که رویایی را در بستر مناسب خود قرار می دهی تفسیر کردن آن و پالایش عواطف رویا بین چه سهل و ساده می شود.

هر رویایی که تجربه می شود یکی از این پنج سنخ است:

1 . رویای پیشگویانه

2 . رویای پالایشی

3 . رویای آرزومندانه

4. رویای حاکی از اطلاعات و راه حل ها

5. رویای علوی یا آسمانی

اکنون داستانی شخصی و کاملا” مهیج درباره ی ارزش چنین مقوله بندی از رویاها را مطرح می کنم. پیش از این، در بیست سال نخست زندگی ام کابوسی را به صورت تکراری و پراکنده می دیدم. خواب می دیدم که در دشتی وسیع ایستاده ام و گله ی بی شماری از اسبان سفید و قدرتمندی مرا لگدمال می کنند. عجیب این که آن ها هیچ آسیبی به من نمی رساندند و به نظر نمی رسید که تهدید کننده یا خطرناک باشند؛ بلکه فقط مرا احاطه می کردند و من نیز همیشه می دانستم که به انتخاب خودم در این مزرعه و در میان اسبان هستم. من آن قدر هم نمی ترسیدم که (تصور کنم) در آن مکان بی پناه و ناتوان هستم.

قبل از این که پی ببرم پنج سنخ رویا وجود دارد، نمی توانستم بفهمم که این رویا (حکایت) زندگی من است. البته زمانی که پی بردم، باید از خودم بپرسم که این چه رویایی است و چه رویایی نیست، مساله خیلی ساده تر شد. آیا این رویایی آرزومندانه است؟ به سختی (قابل قبول بود). رویایی پیشگویانه است؟ احتمالا” نه (این گونه نیست). رویایی حاکی از اطلاعات است؟ نه چرا که به هیچ گونه اطلاعات جدیدی دست پیدا نکردم. رویایی حاکی از راه حل است؟ احتمالا” نه، زیرا برای متوقف کردن اسب ها یا گریز از آن ها هیچ تلاشی نمی کردم. در نهایت گمان می کنم رویایی علوی و آسمانی هم نیست؛ اما به عنوان رویایی پالایشی معنادار است. این کابوس کذایی ذهن روحانی من در حالت خواب بود که پرچم قرمزی را به نشانه ی این واقعیت که من در برخی چیزها زیاده روی کرده ام تکان می داد. حقیقت داشت؛ از این نعمت برخوردار شده بودم که با زندگی خالصانه در راه خدا، معنویات و با بهره گیری از مواهب ماورایی ـ به هر طریق بتوانم ـ این جهان را کمی بهتر از آن چه تا پیش از این دریافته ام، ترک کنم. در آن زمان در عین حال به عنوان مادر یا مادربزرگ ـ جایگاهی که شما هم روزی به آن خواهید رسید ـ کاملا” مشغول و گرفتار بودم. البته اگر ادعا کنم که تاکنون هرگز هیچ کدام از مشکلات مرا گرفتار نکرده اند؛ یا یک دروغگویم یا دیوانه. آیا این کاملا” به این معنی نیست که آن چه مرا در این رویا احاطه کرده، سیلی از تاریکی شرارت و دیوهای خطرناک نیست؛ بلکه گله ای از اسبان زیبا است که به اندازه ی نیروهایی که مرا هدایت می کنند، قوی، نیرومند و باشکوه هستند؟ از این رو سپاسگزار آموختن مقوله بندی رویا هستم؛ آن هم قبل از آنکه برای فهم آنها سعی و تلاشی کنم. در انتها فهمیدم که کابوس تکرار شونده ام موهبتی الهی بوده است. ذهن روحانی ام به من اجازه داد که آه و حسرت خستگی ام را چنین رها کنم:«اگر جای تو بودم کمتر کار می کردم.»

به همین دلیل اطلاع از سنخ رویایی که سعی در تفسیر آن دارم همواره نخستین گام من در گشودن رازهای آن است. این کار ساده تر از آن است که تصور کنید؛ چرا که هر کدام از پنج مقوله ی رویاها دارای ویژگی های متمایز کننده ی خاص خود است. در اینجا با مقوله ای از رویاها کار خود را آغاز می کنیم که بسیاری از شما از موهبت آن برخوردار شده اید حتی اگر با تجربه کردن آن احساس بدبختی کرده باشید. این مقوله چیزی نیست به جز رویاهای حیرت انگیز پیشگویانه.

از کتاب: رویاها – تالیف: سیلویا براون

مطالب مشابه از ذهن آموز:
دیدگاهی بگذارید