نفوذ کردن در دیگران
توانایی نفوذ در فکر و وضعیت روحی اطرافیان، بسیار مطلوب است. می توانیم با تشویق، انگیزش یا سرزنشی، تأثیر بیانشان را متزلزل کنیم. اگر ظاهرمان متقاعد کننده باشد و از قاعده هایی پیروی کنیم که بنابر آنها گفتار همچون تلقین، در ذهن می نشیند، نزدیکان به مراتب راحت تر به حرفمان گوش فرا می دهند. چه بسا بیانی ناشیانه موجب شود لطیف ترین احساسات و صمیمی ترین عاطفه هایمان نادیده گرفته شوند یا به اندازه کافی ارزشی برایشان قایل نشوند.
با بردباری، آرامش و ثبات قدم بخوبی می توان اختلاف های دوستانه را حل کرد، اما برخورداری از این خصلت ها مستلزم داشتن تسلط بر خویشتن و اعتماد به نفسی است که اطمینان از قدرت بیانی روان تشدیدش می کند. با اظهار جمله های بجا و مناسب می توانیم علت ماجرا را روشن یا بر نقطه حساس اشاره کنیم و تکرار این جمله ها _ به شکل های مختلف برای آنکه کسل کننده نشوند _ به نوعی خردمندانه می تواند نافذ باشد.
می دانیم حالت روحی بیمار تا چه حد در نیروهای درمانگر او بازتاب دارد. اگر پزشک هنر قوت قلب و روحیه بخشیدن به بیمار را بداند پس از نخستین ملاقات معمولا” بهبودی نمایان می شود. ممکن است هیچگاه کسی در کنار بستر شخصی فلج، تسکین رنجها و اضطراب هایش را آرزو یا تصویری رضایت بخش از شفایی زودرس را به وی تلقین نکرده باشد؟ پس هر قدر وضع بیمار نگران کننده و تشخیص پزشک منفی و بیمار بدبین و ناامید باشد، باز می توانید به او کمک کنید و لحظات خوشی را برایش فراهم آورید.
انسان های مشوش، عصبی، نا آرام و مضطرب نیز بنابر شیوه ای که همیشه با آنها حرف می زنیم، واکنش نشان می دهند؛ در واقع همچون کسانی که به دلیل برخورداری از ارزش های اخلاقی بسیار ضعیف، از قاعده های اجتماعی دور می مانند. آرامش بخشیدن به عده ای و به اندیشیدن واداشتن عده ای دیگر (با عبارت های گویا و پر معنی توسط کسانی که آگاهند) به معنای توانایی آفریدن تصویرهایی مناسب است.
منبع: کتاب آموزش گفتار تالیف: پل ژاگو