چگونه انسان غذا پختن را آموخت؟

چرا ما می توانیم میوه و بسیاری از سبزی های خام را بخوریم. ولی برای خوردن گوشت و ماهی مجبوریم آنها را بپزیم؟

بسیاری از ما به این پرسش چنین جواب می دهند که اگر گوشت نپزد ما طعم آن را دوست نخواهیم داشت. ولی برای این کار دلیل مهم تری وجود دارد. آن این است که اگر ما گوشت را خام بخوریم، برخی از موجودات زنده ای که در آن وجود دارد، وارد بدن ما شده، تولید بیماری می کند.

بهترین مثال، بیماری تریشینوز است که میکروب آن از راه گوشتی که نپخته یا کم پخته باشد، وارد بدن ما می شود. کرم کدو و انگل های دیگر نیز براثر خوردن گوشت ماهی یا سایر گوشت هایی که خوب طبخ نشده باشد، پدید می آیند.

البته انسان های ابتدایی چاره ای جز آن نداشتند که همه ی غذاها را نپخته بخورند. چون راهی برای طبخ نمی دانستند.

هنگامی که بشر به آتش پی برد، آن را برای گرم کردن خویش و هم سلاحی در برابر حیوانات درنده، بکار می برد. اما گویا بر اثر تصادف، روزی هم ناگهان پی برد که آتش برای طبخ غذا وسیله مناسبی است.

بدین گونه که شاید روزی لاشه ی حیوانی در کنار آتش نیم سوخته ای افتاده می بود. بشر از تماشای آن صحنه به خاصیت دیگر آتش پی برد. بشر دید که گوشت در میان آتش، رنگش تغییر می کند و بوی مطبوعی از آن به مشام می رسد. سپس آن را چشید و از طعمش نیز خوشش آمد.

ما گمان می کنیم که طبخ غذا با پیدایش یک چنین رویدادهایی آغاز شده باشد. در آن روزها ظرفی در کار نبود. از این رو انسان های نخستین غذای خود را بر روی سنگ و یا روی آتش بی حفاظ ،می پختند.

نخستین اجاق یا تنور خوراک پزی، گودالی در زمین بود که دیواره آن را سنگ، و آتشش را زغال افروخته تشکیل می داد. سپس آن را در سطح زمین برپا کردند. این اجاق منفذی برای خارج کردن دود داشت و با دریچه ای سنگی هم روی آن را می پوشانیدند تا حرارت را بهتر نگاه بدارد.

رفته رفته بشر جوشاندن آب را نیز یاد گرفت. آن را در حفره ای که آسترش از پوست ضخیم حیوانات بود، می ریخت و بدین وسیله آب ِ جوش، فراهم می کرد.

سرانجام بشر آموخت که چگونه زنبیل های نیی را با گل رُس، گِل اندود کند و بگذارد تا سفت شود. بدین گونه نخستین دیگچه پدید آمد که در درون آنها غذا می پختند.

انسان های ابتدایی با برداشتن این گام ها بود که دو شیوه ی اصلی طبخ را فرا گرفتند:

یکی سرخ کردن یعنی پختن با آتش خشک، و دیگری جوشاندن یعنی استفاده از گرمای مرطوب و بخار آب.

منبع: کتاب به من بگو چرا – جلد 2

مطالب مشابه از ذهن آموز:
دیدگاهی بگذارید