ماجرای مصرف سیب زمینی به دستور پادشاه در قرون وسطی !

جالب است بدانید مردم در گذشته از سیب زمینی خوششان نمی‌آمد.

اگر در طی قرون وسطی در اروپا زندگی می کردید، گندم و غلات اصلی‌ترین غذای شما محسوب می‌شدند. هیچ خبری از سیب زمینی و غذاهایی که با آن درست میکنند نبود.

در حقیقت، سه چهارم غذایی که مردم در آن روزگار مصرف می‌کردند چیزی جز حلیم یا حریره گندم و بعدها نان نبود.

این وابستگی به یک محصول کشاورزی به عنوان قوت غالب، از نظر زمامداران آن دوران، معضل بزرگی محسوب می‌شد.

سیب زمینی جایگزین دیگری بود که برای غلات وجود داشت.

قرن‌ها بود که سیب زمینی در آمریکای جنوبی کشت می‌شد. ولی در قرون وسطی هنوز به طور گسترده در اروپا مورد استفاده قرار نمی‌گرفت.

چرا مردم سیب زمینی نمی‌خوردند؟

در واقع، اروپایی‌ها برای مصرف سیب زمینی که هیچ بو و مزه خاصی نداشت هیچ تمایلی نداشتند.

کشاورزان اسپانیایی نخستین کسانی بودند که برای تغذیه دام های خود به پرورش سیب زمینی روی آوردند.

یکی از دلایل مشکوک بودن اروپایی‌ها به این ماده غذایی هم، مصرف دام ها از آن بود.

طبیعی بود که در آن روزگار مردمان فکر می کردند که محصول زشت و بدقواره نمی‌تواند به عنوان غذا توسط انسان مصرف شود.

حکومت‌ها در آن دوران متوجه ظرفیت بالقوه سیب زمینی به عنوان جایگزینی برای منابع غذایی شدند.

به همین دلیل به شیوه‌های مختلف سعی در تشویق کشاورزان به کشت آن داشتند.

حتی در روزنامه تایمز هم مقالاتی در دفاع از اهمیت سیب زمینی نوشته شد.

و خاندان سلطنتی در فرانسه برای ترویج آن دست به کار شد.

لوئی شانزدهم و همسرش یعنی ملکه مری آنتونیت در حالی که گل‌های سیب زمینی را به عنوان زینت بر روی لباس‌های خود قرار می دادند، در مجامع مختلف حاضر می‌شدند.

فردریش کبیر یعنی حاکم پروس در دوره زمامداری خود با چالشی جدی روبه رو بود.

او از ظرفیت بالقوه بالای سیب زمینی برای پایین آوردن قیمت نان و حفظ جان مردم سرزمین خود در برابر قحطی آگاه بود.

از سویی دیگر با وجود تلاش برای مجاب کردن مردم به شکلی منطقی و حتی صادر کردن فرمانی رسمی در سال 1774 برای پرورش سیب زمینی، هنوز مردم نسبت به آن مشکوک بودند.

آنها تمایلی به مصرف محصولی زشت و بی مزه که حتی سگ‌ها هم آن را نمی‌خوردند نداشتند.

فردریش کبیر چگونه این مشکل را حل کرد؟

فردریش فرصت پیش آمده برای جا انداختن محصولی متفاوت در سرزمین خود را به خوبی شناسایی کرده بود. اما چون با مردم خود در این زمینه همدلی نداشت و نمی‌توانست مسئله را از دیدگاه آنها مشاهده کند، قادر به مجاب کردن آنها نبود.

مردم همچنان هیچ تمایلی به جای دادن این محصول در برنامه غذایی خود نداشتند.

پس از مدتی فردریش به این نتیجه رسید که باید موضوع را به شکلی همدلانه از دیدگاه مردم بررسی کند.

فکری که به ذهن فردریش رسیده بود، نه تنها تأثیری شگرف بر دوره زمامداری اش گذاشت، بلکه حتی سیر تاریخ اروپا را نیز دگرگون ساخت.

فردریش به باغبانان خود دستور داد در باغ‌های سلطنتی سیب زمینی بکارند.

سپس انبوهی از نگهبانان مسلح را برای حفاظت از آن در برابر سارقان قرار داد.

البته به نگهبانان گفته شد که لازم نیست در کار خود چندان جدی باشند.

افراد فقیر آن روزگار به طور طبیعی فرض را بر این می‌گذاشتند که آنچه شاه برای آن نگهبان گذاشته بسیار ارزشمند است.

به همین دلیل به محصولات باغ سلطنتی دستبرد می زدند تا بتوانند به آن محصول دست یابند.

به این ترتیب، هم فردریش و هم مردم برنده شدند.

البته مردم در آن روزگار متوجه منافع سیب زمینی در زندگی خود نبودند.

امروزه کارشناسان اقتصادی براین باورند که مصرف سیب زمینی سبب ادامه حیات یک چهارم جمعیت بین سال های 1700 تا 1900 شد.

فکر می کنم بعضی از اجداد ایرلندی من هم زندگی خود را مدیون این ابتکار عمل فردریش کبیر بودند.

منبع: کتاب تفاوت: چرا برخی برندها دلنشین ترند؟ مولف : برنادت جیوا، مترجم : صالح سپهری فر

مطالب مشابه از ذهن آموز:
دیدگاهی بگذارید