چگونه خرافات پدید آمد؟

از زمانی که بشر به تمدن روی آورد، همواره «خرافات» در زندگیش خودنمایی می کرد. حتّی امروزه نیز میلیون ها بشر چنان به عقاید خرافی پایبندند که گویی هیچگاه نمی خواهند از آنها دست بردارند.

پاسخ دادن به اینکه شروع خرافات از کجا بود، کاملا” غیر ممکن است. ولی شاید بتوان گفت که برخی پدیده های طبیعی که در بشر ایجاد وحشت می کردند، انگیزه ی گرایش وی به خرافات بوده اند.

مثلا” بشر چیزهایی را می دید که از درک حقیقت آن عاجز بود، آنگاه برای تفسیر اینگونه رویدادها، یا برای گریز از وحشت برخی از عوامل طبیعی، ناچار به روی بردن به خرافات می شد.

با گرایش به خرافات، بشر خود را خشنود می ساخت به اینکه آن رویدادها را بخوبی می شناسد و علاوه بر این، می تواند آنها را تحت کنترل خویش درآورد.

بنابراین، عقیده ی خرافی یعنی عقیده ای که از «ترس» پدید آمده است.

ترس از چیز نامأنوس و ناشناخته ای که خارج از درک و دانش آدمی بوده است. برای مثال، کُرات و پدیده های آسمانی، قرنها برای بشر مجهول اسرارآمیز بودند. وقتی یک ستاره ی دنباله دار را می دیدند به حیرت می افتادند. سپس علّتی برایش تراشیده گفتند: این نشانه ی جنگ یا فرود آمدن «وبا» برای انسانهاست.

ماه نیز برای بشر بسیار اسرارآمیز بود. مردم چون نمی دانستند آن چیست یاوه هایی در پیرامونش می بافتند. مثلا” می گفتند هرکس مدتها به آن خیره نگاه کند، به دیوانگی دچار می شود.

مردم قدیم، درباره ی زندگی حیوانات نیز به خرافات بی شماری معتقد بودند. چون گربه ی سیاهی در سر راه کسی نمایان می شد، می گفتند که آن نشانه ی شوربختی است. آوای جغد نیز سبب مردن کسی از نزدیکان به شمار می رفت.

کشتیرانان که پیوسته با حوادث سهمگین طبیعت، دست بگریبان بودند، برای خود خرافات بسیاری بافته بودند. مثلا” باد و طوفان را همیشه نشان قهر طبیعت و پیش آمدن خطر می دانستند. برای باد افسانه های بسیاری داشتند و به خرافات گوناگونی پایبند بودند.

در غرب هنوز رسم براینست که چون کشتی نو را می خواهند به آب بیندازند، با شکستن یک بطر شراب بر سینه ی آن، نامی برایش انتخاب می کنند. این رسم بازمانده -ی یک خرافه ی قدیمی است که می گفتند برای خدایان دریا نِپتون، شراب را پیشکش می کنیم.

مردم با اعداد نیز بسیار سر و کار دارند. از این رو درباره ی آنها نیز خرافه بسیار بافته و گفته اند. مثلا” برخی اعداد شوم هستند. ولی برخی دیگر خوشبختی می آورند.

خلاصه، خرافات گرچه به شکل های گوناگونی یافت می شوند، ولی همه دارای یک ریشه ی مشترکند. آن اینکه بشر از دست عجز و بی دانشی خود، در اضطراب بوده و از این رو پیوسته می خواستند طبیعت را به گونه ای بشناسد و خود را از ترس آن رهایی بخشد. خرافه وسیله ای برای تسکین عجز بشر بوده و می باشد.

منبع: کتاب به من بگو چرا – جلد 2

مطالب مشابه از ذهن آموز:
دیدگاهی بگذارید