نقد فیلم پلتفرم The Platform

فیلم پلتفرم محصول کشور اسپانیاست که در حال و هوایی ترسناک سعی میکند فاصله طبقاتی را به نمایش بگذارد.
یک برج وجود دارد و در هر طبقه 2 نفر قرار دارند.
آنها نمیدانند که برج چند طبقه دارد و چند نفر داخل آن هستند.
از اول به صورت داوطلبانه وارد این برج شدهاند و در میان آنها همه جور آدمی هست.
هر کدام هم میتوانستهاند با خود چیزی بیاورند، یکی کتاب آورده است و یکی چاقو.
این افراد در این برج زندانی شدهاند و هر روز فقط یک بار به آنها غذا داده میشود.
روش توزیع غذا هم به این شکل است که در وسط هر طبقه یک دریچه باز وجود دارد که تمام طبقات را بهم وصل میکند، یک میز فلزی معلق روی هوا، از هر دریچه عبور میکند و در هر طبقه مدتی مکث میکند تا دو نفری که در آن طبقه هستند غذا بخورند.
بعد از اینکه زمان تمام شود میز به طبقه پایینی میرود و طبقه پایینتر باید از ته مانده طبقات بالاتر استفاده کنند.
همانطور که حدس زده اید، غذای طبقه اول بسیار عالی و لاکچری است و هرچقدر میز به طبقات پایینتر می آید غذا کمتر میشود.
در نهایت طبقات پایینی چیزی برایشان نمیماند.
چه اتفاقی درون برج در حال رخ دادن است؟
طبیعتا همین نیاز اولیه ساده یعنی غذا وقتی که به این شکل در محدودیت قرار بگیرد منجر به خشونت میشود.
عدهای در طبقات کشته میشوند و حتی توسط دیگری خورده میشوند.
برخی تصمیم میگیرند سعی کنند از داخل حفره به طبقات بالاتر بروند، اما نکته اینجاست که طبقات بالاتر دلشان نمیخواهد کسی وارد طبقه شان بشود.
شخصی که با خود کتاب دارد با صدای بلند به طبقات بالایی میگوید به اندازه نیازتان بخورید و این حرف را به طبقات همسایه خود بگویید تا طبقات پایینی چیزی برای خوردن داشته باشند.
اما کسی به حرفش گوش نمیدهد.
اگر در طبقات، افراد قوانین آنجا را رعایت کنند و بتوانند زنده بمانند، ممکن است این شانس را داشته باشند تا روز بعد در طبقه بالاتری باشند. انتقال با بیهوش کردن آنها انجام میشود.
تا زمانی که او در طبقات پایینی است کار خاصی از دستش بر نمیآید.
یک بار به طبقات پایینی میگوید:
من غذای امروزتان را داخل بشقاب گذاشتهام و بیشتر نباید بخورید تا به بقیه هم برسد.
طبقات پایینی حرفش را به مسخره میگیرند، او میگوید اگر اینکار را نکنید، از فردا روی میز ادرار میکنم و نمیگذارم بتوانید هیچ غذایی بخورید!
این روش جواب میدهد و پایین تریها به حرفش گوش میدهند.
اما بالاتریها نه! چون نمیتواند آنها را مجبور کند و اول غذا وارد طبقه آنها میشود.
اینجا فیلم میخواهد بگوید هرکسی فقط به طبقات پایینتر جامعه میتواند زور بگوید.
در ناامیدی به طبقه خیلی بالاتری منتقل میشود و حالا این فرصت را دارد تا با کمک یک سیاه پوست که هم سلولیاش است، به زور و با کتک این قانون را اجرا کند، یعنی روی میز با چماغ بایستند و به هرکس سهمیه غذای متناسب با کل جمعیت را بدهند.
اینکه چند نفر داخل برج هستند یکی از چالشهای بزرگ اوست که موفق میشود آن را حل کند.
پیام فیلم پلتفرم
اینکه تمام این افراد در برج داوطلبانه زندانی شدهاند ممکن است عجیب به نظر برسد، این موضوع اشاره به دنیای واقعی دارد. همه انسانها درواقع به نوعی داوطلبانه به دنیا آمدهاند و حالا در شرایط گوناگون قرار میگیرند.
فیلم میخواهد بگوید اگرچه سیستم و شرایط باعث شکل گیری رفتار مردم میشود اما در نهایت این خود مردم هستند که میتوانند تغییر ایجاد کنند یا اینکه همچنان برده بمانند.
بعضی خصلتها مثل طمع و زیاده خواهی موجب نابودی شخص و جامعه میشوند.
شخصی که کتاب دارد متوجه میشود که هیچ نجات دهندهای در بیرون برج وجود ندارد و باید از خودش تغییر ایجاد شود.
اما نکته جالبی در فیلم پلتفرم وجود دارد؛
او تا زمانی که در طبقات پایینی است هیچ کاری از دستش بر نمیآید، او در طبقهای نزدیک به طبقه اول قرار میگیرد که میتواند موفق شود.
آیا میتوان گفت که همین تغییر مکان او نشان میدهد که یک قدرت برتر وجود دارد که حمایت کننده است؟ و اینکه همه چیز کاملا به حال خود رها نشده است؟
ذهن آموز
نکته آخری جالب بود. خوشم اومد.
ولی تمام افرادی که به درون برج رفتن همگی تو زندگی عادی شون دچار مشکل شده بودن و به نوعی از سر اجبار و فرار از مشکلات این کارو انجام دادن..
درسته