کتاب نیمه تاریک وجود | توان، خلاقیت، استعداد و رویاهای خود را بازیابید

کتاب نیمه تاریک وجود | توان، خلاقیت، استعداد و رویاهای خود را بازیابید ؛ نوشته: دبی فورد است که امروز قسمتی از آن را میخوانیم:
جهان بیرون، جهان درون
اغلب ما هنگامی که تاب تحمل درد و رنج بیشتری را نداریم در مسیر رشد و تکامل گام برمیداریم.
کتاب نیمه تاریک وجود از آن بخشی از شخصیت ما پرده برمیدارد که روابط ما را به بن بست میکشاند، روح ما را میکشد و مانع از تحقق رویاهایمان میشود.
کارل یونگ، این بخش را سایه مینامد.
سایه شامل همه ویژگی های شخصیتی ماست که سعی میکنیم پنهان و یا نفی کنیم.
سایه آن جنبه های تاریکی را در بردارد که باور داریم از نظر خویشان ، دوستان و از همه مهمتر خود ما پذیرفتنی نیست.
نیمه تاریک وجود در اعماق آگاهی مان دفن شده و از دید ما و سایرین پنهان است. پیامی که از این مخفیگاه دریافت میکنیم ساده است.
من عیب و ایرادی دارم. خوب نیستم، من دوست داشتنی نیستم. من شایسته نیستم، من بی ارزشم.
بسیاری از ما مضمون این پیام ها را باور میکنیم.
اعتقاد داریم چنانچه به اعماق وجود خود نگاهی دقیق بیاندازیم با موجودی وحشتناک روبرو خواهیم شد و درنتیجه از ترس آن که مبادا شخص غیرقابل تحملی را در وجودمان بیابیم، از بررسی دقیق خود طفره می رویم.
همه انسان ها با ساختار احساسی سالمی به دنیا آمده اند.
ما در بدو تولد، خود را میپذیریم و دوست داریم. ما پیش داوری نمیکنیم که این ویژگی هایمان خوب و آن ویژگی هایمان بد است. ما با تمامی وجود خود در لحظه زندگی میکنیم و خود را آزادانه نشان میدهیم.
اما به تدریج که بزرگتر میشویم خلاف اینها را از اطرافیانمان یاد میگیریم.
آنها به ما میگویند که چگونه رفتار کنیم و چه هنگام بخوریم و بخوابیم. به این ترتیب ما تمایز گذاشتن را آغاز میکنیم و دقت میکنیم که آیا به گریه های ما پاسخ داده میشود یا نه. به تدریج می آموزیم که چه رفتاری سب میشود تا قبولمان کنند و چه رفتاری موجب طرد ما میگردد.
می آموزیم که آیا به اطرافیانمان اعتماد کنیم یا از آنها بترسیم.
این آموزش ها مرحله به مرحله ما را از زیستن در لحظه دور میکند و مانع از آن میشود که خود را آزادانه ابراز کنیم.
یونگ نخستین بار واژه سایه را برای اشاره به آن بخش هایی از شخصیت به کار برد که به دلیل ترس، جهل، خجلت یا نبود عشق طرد شده اند.
درک اصلی او از سایه ساده بود: سایه آن کسی است که شما نمیخواهید باشید.
او معتقد بود که یکپارچه شدن با سایه تاثیری والا و بنیادی دارد که ما را در بازشناسی منشای عمیق تر زندگی معنوی خود توانا میکند.
یونگ میگوید: برای این یکپارچگی ما مجبور هستیم با بدی ها دست و پنجه نرم کنیم، با سایه روبرو شویم، هیچ راه دیگری وجود ندارد.
به دنبال سایه
سایه چهره های گوناگونی دارد: ترسو، زیاده خواه، خشمگین، کینه توز، پلید، خودخواه، فریبکار، تنبل، سلطه جو، متخاصم و…
این فهرست را پایانی نیست، نیمه تاریک وجود ما مخزنی برای همه جنبه های ناپذیرفتنی مان است.
همه آنچه که موجب شرمندگی ماست و وانمود میکنیم نیستیم، چهره هایی که نمیخواهیم به دیگران و خودمان نشان دهیم.
یکایک ویژگی هایی که در خود نفی میکنیم، از آنها بدمان می آید و یا دربرابرشان مقاومت میکنیم، در ما جان میگیرند، و از احساس ارزشمند بودنمان میکاهند.
هنگامی رویارویی با نیمه تاریک وجود خود، نخستین تمایلی که در ما ایجاد میشود این است که رویمان را برگردانیم و سپس سعی میکنیم با آن ویژگی وارد معامله شویم تا ما رها کند.
منبع: کتاب نیمه تاریک وجود ، نوشته: دبی فورد