کورش کبیر چه کسی بود؟
نام کورش در سنگ نبشته های میخی پارسی «کورو» یا «کورش _ کورائوش» در نسخه عیلامی کتیبه ها، «کوارش» در لوحه های نبونید به بابلی «کورش»، در تورات «کورِش و کورُش» به یونانی «کورُس، و در لاتین سیروس» آورده اند.
او از خانواده هخامنش بوده که خود از تیره پاسارگادی های پارس و از نژاد آریایی بوده اند. این شهریار در سال 598 پ.م. چشم به جهان گشود و بر طبق نوشته ها 3 همسر داشت که نام دو تای آنها «کاسان دان» و «آمتیس» می باشد.
از کاسان دان 2 پسر به نام های کمبوجیه و بردیا و از زن دوم دو دختر «آتوسا» و «مرئه» و از زن سومش دختری به نام آرتیس تن داشته است.
در اثر شورش ماساژت های نیمه صحراگرد که یک تیره سکایی در آن طرف رودخانه «آراکس» بودند، مرزهای شمال شرقی مورد تهدید قرار گرفت. کورش، کمبوجیه را به عنوان شاه بابل انتخاب کرد و به جنگ رفت.
در ابتدا موفقیت هایی به دست آورد اما ملکه «تومیریی» او را به داخل سرزمین خود کشاند و کورش در نبرد سختی شکست خورد و زخم برداشت و بعد از سه روز، در سال 529 پ.م و در سن 70 سالگی، در اوج عزت و نیکنامی درگذشت.
پیشوایان یهود، کورش را «مسیح موعود» خواندند که از طرف خداوند آمده است، چرا که این شهریار به یهودیان اجازه داد تا به سرزمین خود بروند و فرمان داد تا وسایل ساخته شده از طلا و نقره متعلق به معبد اورشلیم را که نبوکد نصر به بابل برده بود بدان ها باز گردانند و معبد آنها را نیز مرمت نمود.
در کتاب اشعیاء نبی نیز لقب مسیح به کورش داده شده، زیرا او نجات دهنده و رهاننده ای بود که یهودیان در سال های متمادی انتظار ظهور او را می کشیدند:
«خداوند به مسیح خویش یعنی کورش، آنکه دست راست او را گرفتم تا به حضور وی، امت ها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم، تا درها را در مقابل وی مفتوح سازم و در دروازه های دیگر بسته نشود، چنین می گوید که من پیش روی تو خواهم خرامید و جای های ناهموار را هموار خواهم ساخت و درهای برنجین را شکسته، پشت بندهای آهنین را خواهم برید و گنج های ظلمت و خزائن مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی که من یهوه که ترا به اسمت خوانده ام، خدای اسرائیل می باشم»
جالب است بدانیم که قریش به تحریک قوم یهود از حضرت محمد (ص) راجع به یک شخصیت مرموز و بزرگ تاریخی که فتوحات زیادی در شرق و غرب عالم کرده و در دوران سلطنتش وقایع بسیار مهم و فوق العاده ای صورت گرفته و به لقب ذوالقرنین معروف بوده پرسش می نمایند و در جواب این پرسش آیات 83 تا 98 سوره کهف بر آن حضرت نازل می گردد و به تفسیر برخی مفسران، این شخصیت همان شهریار نام آور ایرانی، کورش بزرگ بوده است.
درباره دین کورش سخن های فراوانی آمده است. اما آنچه که بیش از همه مورد تأیید تاریخ نگاران و متخصصان تاریخ ادیان قرار گرفته این است که کورش خود زرتشتی بود، لیکن به علل سیاسی چندان تعصب به خرج نداده و سیاست آزادی مذاهب را پیشه کرده بود و هنگامی که سرزمین کلدانیان به قلمرو فرمانروایی او درآمد، مذاهب بابلی ها و پرستش «مردوک» خدای آن شهر عظیم را گرامی داشت.
شاهنشاهی کورش بزرگترین و شکوهمندترین پادشاهی در سراسر آسیا بود و گواهی این امر امپراطوری بود که مرزهای آن از شرق به اقیانوس هند، از شمال به دریای سیاه، از غرب به قبرس و مصر و از جنوب به حبشه می رسید و این امپراتوری با چنین عظمتی فقط با اراده یگانه کورش اداره می شد. نوع حکومت او بر مدارا، مروت و بخشش نسبت به حریفان مبتنی بود.
اهمیت و برتری کورش بیشتر از دو لحاظ است:
یکی آنکه پارس را که کشوری محدود بود، در اندک زمانی به یک فرمانروایی پهناور و نیرومند تبدیل کرد که تا آن زمان چنین دولت وسیع و مقتدری به وجود نیامده بود و ایرانیان سرافراز و مفتخر بودند که بر ملت ها و اقوام نیرومند جهان تسلط و فرمانروایی دارند.
برتری دیگری که نزد اندیشمندان از همه کارهای او درخشنده تر است، حسن سلوک، سیاست متین و روش پسندیده ای بود که درباره کشورهای تابعه و زیردست در پیش گرفت. این مقام معنوی و روحانی بر سایر جنبه های نیک او برتری داشت.
منبع: کتاب منشور كوروش، اميرحسين حكمتنيا، اديان بزرگ، حسين توفيقي