قدرت ذهن و تقویت ذهن خوانی
اگر با شما درباره ی میوه ای گرد، زرد یا کمی قرمز به اندازه ی نارنگی با طعمی شیرین و گاهی ترش صحبت کنم، دیر یا زود به یاد سیب خواهید افتاد. با کمی اطلاعات که درباره ی مشخصات سیب به شما داده شود، ذهنتان ساختن تصویری ذهنی را شروع می کند و براساس خاطرات و تجربیاتی که قبلا” داشته اید، به هدف نزدیک می شود. سیبی که تصویر آن را در ذهن به وجود می آورید، کاملا” شبیه سیبی که من در ذهن دارم یا سایر سیب های جهان نیست، بلکه ترکیبی است از تمام سیب هایی که قبلا” مشاهده کرده اید.
اگر نام سیب را در مقابل ده نفر بر زبان بیاورید، مسلما” ده تصویر مختلف در ذهن آنان شکل می گیرد، ولی بی بروبرگرد مشخصات آنها با هم تفاوت هایی خواهد داشت. به همین صورت، خاطرات و تجربیاتی که ما در مسائل روحی و ادراک فراحسی داریم با هم فرق دارد. خاطرات در درک دنیای اطرافمان تأثیر زیادی دارد و استنباطات و نتیجه گیری های ما با توجه به آنها شکل می گیرد.
فکر و ذهن انسان تا حدود زیادی تنبل است و تمایل دارد هر چیز جدیدی را با معیارهای گذشته بسنجد و کنار اشیای شناخته شده بایگانی کند. انتخاب هویتی تازه برای افراد، اشیا و مفاهیم و تشکیل پرونده ای جدید برای آن بسیار مشکل است. به همین جهت افراد می پندارند اگر فردی از لحاظ مشخصات ظاهری به یکی از آشنایان آنها شبیه باشد، لابد از لحاظ ویژگی های باطنی هم با یکدیگر یکسانند. در بسیاری از موارد به صورتی نادرست و ناعادلانه پس از اولین دیدار با بعضی افراد، نسبت به آنان عداوت یا ارادت نشان می دهیم فقط به این دلیل که نسبت به فردی با همان مشخصات ظاهری این نوع استنباط را داشته ایم. بیشتر استنباطات ما تحت تأثیر خاطرات هستند. مشخصات بسیاری از اشیا که ماهیتی عینی دارند، در ذهن ما به شکل خاطرات نقش بسته است. یک سیب واحد که در برابر دو نفر قرار گرفته، ممکن است در یکی خاطره ی طعم شیرین و در دیگری خاطره ی طعمی ترش را زنده کند.
خاطرات به ویژه در دریافت های روحی اهمیت زیادی دارند. بیشتر ادراکات ما در این زمینه در ارتباط با بایگانی خاطرات ما شکل می پذیرند. ضمیر آگاه ما پر از عبارات و تصاویری است که برای مان آشنا هستند و مانند فیلتری به مضامین و مقولات رنگ می بخشد. برای نمونه، اگر به شما احساس یا درکی ذهنی از خانه ای دچار حریق دست دهد، این تصویر یا مناظره شباهت هایی با آتش سوزی در خانه ای دارد که قبلا” دیده اید. شاید این جوابی دقیق و فیزیولوژیک برای کسانی باشد که جایگاه مادی یا عصبی ادراکات فراحسی را جستجو می کنند.
وقتی من به روشن بینی می پردازم و نظاره گر بعضی از وقایع می شوم که ممکن است در آینده برای دیگران رخ دهد، به نظرم می آید که خاطره هایی را بیان می کنم. موقعی که فردی پیش من می آید و انتظار دارد مطالبی درباره ی آینده و گذشته ی او بگویم، من از خاطراتم کمک می گیرم و در بایگانی اطلاعات ذهنی ام دنبال مطالبی برای او می گردم. وقتی با او صحبت می کنم، حالت کسی را دارم که رؤیایش را برای فردی دیگر تعریف می کند. گاهی انبوهی از اطلاعات و خاطرات به سرعت و به طور دقیق در ذهنم نقش می بندد و گویی ماجرایی را به یاد می آورم. گاهی این مطالب مانند رؤیایی مقطع است که قسمت هایی از آن واضح و بقیه مبهم است. در برابر برخی افراد آنچه به خاطرم می آید مانند خاطراتی بسیار دور مبهم و مه آلود و تکه تکه اند و به تدریج به ذهنم وارد می شوند.
خاطره راه و معبر پدیده های روحی است. وقتی برای کسی به اظهار مطالبی در جهت آینده نگری می پردازید، کوشش نکنید به زمان های آینده بروید و او را در آن شرایط مشاهده کنید. بر عکس، تصور کنید اطلاعات بسیار زیادی از او دارید و کوشش کنید این مطالب را که احتمالا” کمی هم فراموش یا مغشوش شده اند، دوباره به یاد بیاورید. سعی نکنید اطلاعاتی به دست بیاورید، بلکه دقت کنید تا این مطالب را به یاد بیاورید. سعی نکنید از طریق صداهایی که به گوش شما می رسند یا تصاویری که در برابر چشمانتان شکل می گیرند به حقایقی دست یابید. این اتفاق به ندرت می افتد. در عوض، بیشتر به روندهای فکری و خاطرات خویش متکی باشید.
منبع: کتاب تقویت نیروهای روحی و روانی، ترجمه دکتر جمالیان