نقد بازی کماندوز: استرایک فورس

نقد بازی کماندوز: استرایک فورس را به نقل از روزنامه جام جم، ضمیمه کلیک برایتان آورده ایم.

این هفته همانطور که می بینید هر دو صفحه را به نقد بازی ، آن هم بازی های جدید شرکت eidos اختصاص داده ایم. eidos برای نجات خودش از مشکلات مالی، و همچنین احیای عناوین مشهورش، تبلیغات زیادی کرده و نتیجه آن بعد از انتشار هیتمن 4 معلوم خواهد شد. آخرین شماره از سری کماندوز، یکی از محبوب ترین بازی های تاریخ به خصوص در میان بازی کننده های ایرانی، با تغییرات بسیار زیادی وارد عرصه بازی ها شد که به هیچ وجه نتوانسته انتظارات طرفداران را برآورده کند.

بازی در ژانر اکشن اول شخص است و حال و هوای آن کاملاً تکراری. معمولاً سازنده ها تا مانند battlefield 1942  ایده  واقعاً جالبی نداشته باشند، با حضور بزرگانی مانند کال آو دیوتی و مدال افتخار نباید وارد این سبک بشوند.

روند بازی و مشکلات آن:

اولین مشکل استرایک فورس همین است: به شدت تکراری بودن همه چیز. البته باید گفت مراحلی که با جاسوس باید انجام شوند از همه نظر بهتر از مراحل دیگر هستند و شاید بزرگترین نقطه قوت این بازی به شمار بیایند.

مراحل جاسوس معمولاً باید با دقت خاصی انجام شوند و برای هر حرکت برنامه ریزی وجود داشته باشد. تجربه اکشن اول شخص به صورت مخفیانه شاید تنها در بازی thief به این خوبی پرداخته شده بود.

اما البته چون کلنل جرج براون که نقش جاسوس را ایفا می کند، دست به اسلحه اش خوب است، در بسیاری از مواقع می توانید با روش خشونت بار مراحل را تمام کنید.

شخصیت های قابل بازی سه نفر هستند که از میان آنها، تک تیرانداز شاید نقش کمرنگ تری نسبت به بقیه داشته باشد.

در بسیاری از مأموریت هایی که به صورت مشترک انجام می شوند،تا مجبور نباشید،معمولاً به سراغ اسنایپر نمی روید و در 90 درصد برخوردها،گرین برت به خوبی کار قتل عام نازی ها را انجام می دهد.

شخصیت گرین برت یک فاجعه است و به کلی تصوری که از گرین برت های کماندوز قبلی به یاد داشتیم را نابود می کند. گرین برت جدید که فرانسیس اوبرایان است، آمریکایی است و با گرین برت ایرلندی بازی های قبل تفاوت دارد.

به همین خاطر هم باید نشان دهنده یک سرباز کلیشه ای آمریکایی باشد: بزن بهادر، بی کله با تکیه کلام های احمقانه. جمله بی مزه this whole thing stinks بطور مکرر و اعصاب خردکنی توسط گرین برت تکرار می شود و روی اعصاب می رود.

بازی به خاطر هوش مصنوعی بسیار ضعیف سربازان نازی: آسان است. ظاهراً قرار است تا سال های سال همینطور سربازان نازی خنگ ترین موجودات تاریخ نمایش داده شوند و برای نشان دادن این موضوع استرایک فورس به خوبی عمل کرده.

بعضی وقت ها یک سرباز را جلوی روی دوستانش می کشید، اما بقیه سربازان پس از گذشت چند ثانیه کلاً یادشان می رود که کسی پیش پایشان کشته شده!

بعضی وقت ها هم اگر با سلاح دوربین دار به آنها شلیک کنید و تیرتان به دو سانتی متری پای سرباز بخورد، تا ابد هم ایشان عکس العملی از خود نشان نمی دهد تا شما دوباره با خیال راحت گلوله دوم را وارد بدنشان کنید.

از طرفی کافی است از فاصله یک کیلومتری، دکمه لباستان از میان فاصله بین دو جعبه چوبی دیده شود تا همه پایگاه به سمتتان شلیک کنند.

دیگر خبری از جسد پنهان کردن های استراتژیک نیست، کماندوهای جدید خیلی از دست زدن به مرده خوششان نمی آید.

جزئیات بازی:

ویلیام هاکینز تک تیر انداز، چاقوهایش را با دقت گلوله هایی که از یک سلاح دوربین دار با نشانه گیر لیزری بیرون می آیند، پرت می کند.

از فاصله 10 متری با دقت صددرصد می توانید چاقو را در زانو یا دست یک سرباز آلمانی پرت کنید و او در دم کشته شود! این معجزات به همین جا ختم نمی شود؛ نارنجک های بازی هم به طور جادویی قدرتمند هستند.

یک نارنجک خشک و خالی در دو متری یک تانک به کلی تانک را از صفحه روزگار محو می کند. تازه اگر شانس داشته باشید چند سرباز اطراف هم به دیار باقی می روند.

درباره گرافیک بازی بهتر است هیچ حرفی نزنیم. دقت گرافیکی در حد شماره اول call  of duty  هم نیست.

چیزی به نام sync در میان پرده ها وجود ندارد و باز و بسته شدندهان کاراکترها و صداهایی که از گلویشان در می آید به هیچ وجه به هم مربوط نیستند.

بازی در بسیاری موارد یک شکست کامل است و حتی معدود مراحل هیجان انگیزش هم کمکی به تعدیل این قضیه نمی کنند. باید امیدوار باشیم که اگر دنباله ای در کار است، یا مانند قبل استراژی باشد و یا تجدید نظر کاملی در روند بازی انجام شود.

مطالب مشابه از ذهن آموز: