بیوگرافی کریس انجل + فرمول تاثیرگذاری او
کریستوفر نیکلاس سارانتاکوس ملقب به کریس انجل ، شعبده باز، رزمی کار، بدلکار، بازیگر و آهنگساز است.
چه چیزی او را خاص و مشهور کرده است؟
دقیقا ترکیب همین موارد فوق در یک بازه زمانی!
در این مقاله به این موضوع به طور کامل خواهیم پرداخت.
از مدتها قبل قول داده بودم که در مورد کریس انجل مطالب تازهای را بگویم.
توجه داشته باشید اگر شخصی در سطح جهانی مطرح شود، حتما قابلیت های ویژه و قابل توجهای داشته است.
به طور ساده تر میتوان گفت الکی کسی معروف نمیشود.
بنابراین کریس انجل هم مانند بقیه افراد مشهور نکات خاصی در موردش وجود دارد. نکاتی که از چشم منتقدانش پنهان مانده است و همین باعث شد این مطلب را بنویسم.
برخی شعبده بازان ایرانی کریس انجل را به شدت محکوم میکنند و میگویند هیچ استعدادی ندارد و ما خیلی بهتر از او هستیم، البته آنها خودشان دنباله روی او هستند و نمایش های او را بعد از اینکه لو رفته است تکرار میکنند.
اگر چه کریس انجل در اجرای زنده بهترین نیست و اکثر کارهای او فیلم و صحنههای از قبل آماده شده است اما در موارد دیگری نسبت به بقیه برتری دارد.
در این مقاله تعدادی از این موارد را شرح میدهم.

حقایقی درمورد کریس انجل:
او هیچ قدرت فراانسانی و خارقالعادهای ندارد و انسانی معمولی است. خودش هم به این موضوع اذعان داشته است.
در زمینه اعتقادی هم معمولی است و مانند یک امریکایی مسیحی زندگی میکند. البته در بسیاری از نمایشهایش به دعا کردن پرداخته است و یک صلیب همیشه به گردن دارد.
از نوجوانی به موسیقی راک علاقه داشته است و یک آلبوم هم تولید کرده است.
طرز لباس پوشیدن او الهام گرفته از موسیقی راک است اما بیشتر به این دلیل که این نوع لباس پوشیدن میتوانست برای یک شعبده باز تاثیرگذار واقع شود مورد استفاده قرار گرفت.
زمانی که کریس انجل نوجوان بود شروع به شعبده بازی کرد و کم کم پیشرفت کرد اما یک مانع بزرگ برای او وجود داشت.
دیوید کاپرفیلد روی او سایه انداخته بود.
هرکجا که میرفت او را با کاپرفیلد مقایسه میکردند. مردم سرمست کاپرفیلد بودند.

راز تاثیر گذاری کریس انجل:
کریس انجل برای غلبه بر این مشکل دو روش به کار برد تا حرف تازهای برای گفتن داشته باشد.
روش اول تیپ و قیافه ظاهریاش بود. حتی مردم روشن فکر هم در قضاوتهایشان ظاهر افراد را در نظر میگیرند.
او ظاهرش را شبیه جادوگران درست کرد.
و نکته مهمتر، روش دوم بود.
کریس انجل متوجه شد شعبده های دیوید کاپرفیلد خوب هستند اما بینقص نیستند.
عیب آنها این بود که اکثرا محدود به صحنه بودند. خصوصا نمایش های بزرگی که انجام میداد.
یعنی صحنه را از قبل آماده میکردند و با نورپردازیهای خاص و تاریک کردن نقاطی از صحنه شرایط برای گول زدن مردم فراهم میشد.
حتی عبور از دیوار چین و غیب کردن مجسمه آزادی با اینکه داخل صحنه نبودند اما در تاریکی و شرایطی انجام شدند که اگر امروزه کسی برای اولین بار آن کلیپ ها را تماشا کند با تمام زرق و برقی که دارند چندان تعجب نخواهد کرد و توی ذوقش میخورد.
کریس انجل با خودش فکر کرد که همین صحنه سازی را میتوان به خیابانها کشاند و مردم را بیشتر با شعبده بازی درگیر کرد.
به عنوان مثال اگر قرار بود یک کارتن مقوایی جلوی خودش قرار بدهد و با آن پرواز کند، چند کارتن مقوایی داخل سطل زباله قرار میداد که همگی آنها برای این نمایش مناسب بودند. سپس از رهگذری میخواست یکی از آنها را به او بدهد تا نمایش را انجام بدهد.
یا اینکه اگر میخواست کسی را نصف کند این کار را در پارک انجام میداد و وانمود میکرد به صورت اتفاقی و ناگهانی تصمیم به انجام آن گرفته است.
پرواز کردن در خیابان خلوت، یا پارک خلوت اگرچه هنوز ایده آل نیست اما خیلی بهتر و باور پذیرتر از پرواز کردن داخل یک سالن بزرگ که از قبل آماده شده است بود.
البته این ایده تا حدودی توسط چند شعبده باز دیگر مانند دیوید بلین هم در حال اجرا بود اما نمایشهای کریس انجل کیفیت و اثرگذاری بیشتری نسبت به آنها داشت.
ظهور یک پدیده در نمایشهای شعبده
کم کم مردم و رسانهها و همه کسانی که نمایشهای شعبده بازی را دنبال میکردند متوجه شدند شخص خاصی در این عرصه ظاهر شده است که نمایشهای شعبده بازی یا به قول آنها مجیک را به خیابانها کشانده است.

روزنامهها و مجلات شروع کردند به نوشتن راجع به این شخص.
عده زیادی هم میگفتند ما از نزدیک کارهای او را دیدهایم و تحت تاثیر رفتار ظاهری او قرار گرفته بودند.
البته این افراد همانطور که در سالنهای شعبده بازی فریب میخوردند در خیابانها هم فریب میخوردند. اما موضوع این بود که کریس انجل شعبده را حداقل یک گام جلوتر برد.
یعنی هم پرستیژ آن را بالا برد هم آن را ملموستر و واقعیتر جلوه داد.
قبلا شعبده بازها لباسهای کلاسیک به تن میکردند و در جشنها و سالنها خرگوش سفیدی را از داخل کلاه در میآوردند یا کبوتر بخت برگشتهای که از قبل داخل آستین کت جاسازی کرده بودند بیرون میکشیدند.
اگرچه کار آنها هم زیبا و هنرمندانه بود اما در کل چندان خارق العاده و تاثیر گذار نبودند و کمتر کسی آرزو داشت مانند آنها بشود.
در واقع فقط علاقمندان به شعبدهبازی جذب این نوع افراد میشدند اما کارهای امثال کریس انجل شبیه معجزه بود و اینطور به نظر میرسید که او یک آدم عادی نیست.
معجزهای که تا وقتی رازش افشا نشده جذاب و شیرین است و هرکسی دلش میخواهد مثل او باشد و چنین قدرتهایی داشته باشد.

اما چه قابلیت های دیگری باعث مطرح شدنش شد؟
او علاوه بر شعبده بازی، بدلکار سینما و بازیگر هم بود. بنابراین هم خوب نقش بازی میکرد هم در بسیاری از نمایشهایش بدلکاری میکرد.
کاری که در فیلمها بارها تکرار میشود اما مردم برای آن دست نمیزنند چون میدانند فیلم است و واقعی نیست.
ولی همین بدلکاریها وقتی توسط کریس انجل انجام میشود همه فکر میکنند قدرت خارقالعادهای دارد، غافل از اینکه همه این کارها در فیلمها نیز توسط افراد گمنام انجام میشود.
به عنوان مثال در نمایشی کریس انجل از ماشین در حال انفجار خودش را به بیرون پرت میکند.
این یک بدلکاری است و هرکسی با تمرین میتواند به این مهارت دست پیدا کند.
ترکیب بدلکاری با تردستی و شعبده بازی نمایشهایش را بیشتر و خاصتر کرد و تیپ ظاهریاش باعث شد افراد زیادی تحت تاثیر قرار بگیرند.
البته لازم به ذکر است که اینکار اولین بار بود که در سطح جهانی در این مقیاس و کیفیت انجام میشد و احتمالا تقلید کنندههای بعدی نمیتوانند به این میزان از موفقیت برسند.
کریس انجل اخیرا موفق شد نامش در پیاده روی مشاهیر هالیوود قرار بگیرد.

کریس انجل اکنون چه میکند؟
در سالهای گذشته کریس انجل قرارداد ده سالهای با هتل لاکسور داشت و هرشب در آنجا برنامه زنده اجرا میکرد.
همچنین مجموعه 6 فصلی مایندفریک و مجموعه بیلیو یا باور را منتشر کرد.
امروزه کم و بیش اجرای زنده را دارد.
همچنین پسر کوچکش سرطان دارد و کریس سعی میکند وقت زیادی را با او و سایر کودکان سرطانی بگذارد و خیریهای هم بدین منظور تاسیس کرده است.
نویسنده: ایمان صدیقی / سایت ذهن آموز
