ESP و ادراک فراحسی
شاید بر اساس ارتباط نزدیک بین مسمریسم وطرز کار کسانی که در قرن نوزدهم بر روی صحنه های نمایش برخی از پدیده های روحی را به معرض نمایش می گذاشتند، ادراکات فراحسی نوعی استعداد خفته یا نهفته در وجود آدمی تصور می شد که آن را حس ششم خفته می انگاشتند و معتقد بودند که به عللی ناشناخته در عده ی معدودی از افراد جامعه به صورتی غیرعادی شکوفا می شود و رشد می کند.
تحقیقات نشان داده است که ادراکات فراحسی بیشتر در انواع خاصی از افراد و حتی در برخی از صاحبان ویژگی های جسمانی مشاهده می شود. از سوی دیگر، این نکته بسیار مهم به اثبات رسیده است که برای بروز ادراکات فراحسی، از جمله تله پاتی، مغز باید در حالتی از فعالیت باشد که بیشترین میزان امواج آلفا را ایجاد و منتشر کند (مغز انسان از نظر فعالیت الکتریکی به صورت های متنوعی عمل می کند که نوع ثبت شده ی آن به امواج آلفا، بتا، دلتا و تتا شهرت دارند. امواج آلفا معمولا” در شرایطی ایجاد می شود که فرد در حال مراقبه یا آرامش گسترده باشد).
برخی از محققان esp را با جریانات خاصی از مغز مرتبط دانسته اند، اما به نظر من نباید تنها مغز را مرکز و زادگاه تمام پدیده های روحی به حساب آورد. بنابر تجربیات من، ادراکات فراحسی قدرت و نیرویی کیهانی است که در همه چیز و همه جا وجود دارد. بنابراین نباید آن را تنها در محدوده ی مغز آدمی محبوس کرد. به عنوان مثال، قابلیت هایی هستند که جنبه ی جهانی دارند ولی برخی سعی می کنند آنها را در قالب مغز و دستگاه عصبی بگنجانند. برای نمونه، بسیاری سعی می کنند حافظه و خاطره را فرایندی مغزی بدانند که بهترین و کامل ترین شکل آن در مغز انسان مشاهده می شود، این درست نیست.
علاوه بر انسان، تمام حیوانات، حشرات، گیاهان و حتی اشیای بی جان هم حافظه دارند. مثلا” اگر یک تکه لاستیک را بکشیم و به شکلی دیگر درآوریم، پس از آزاد شدن به همان شکل اولیه درمی آید. بلورها همیشه به شکل خاصی درمی آیند. اگر یک تکه بلور نمک طعام را خرد کنید، همیشه به همان صورت مکعب مستطیلی درمی آید. در عالم حیوانات مورچه به همان خوبی لانه ی خود را پیدا می کند که انسان به سوی خانه اش می رود.
موریانه و مورچه در فعالیتی دسته جمعی که گاه هزاران و میلیون ها موریانه و مورچه در آن شرکت دارند، به ایجاد لانه ای عظیم اقدام می کنند که راهروهای بزرگ، مراکز نگهداری مواد غذایی، محل زندگی نوزادها، جایگاه ملکه و کارگرها دارد و براساس اصول بسیار دقیق مهندسی بنا شده است. چه کسی نقشه ی ساختمان لانه را می کشد و چطور به دیگران اطلاع می دهد و بر حسن انجام آن نظارت می کند؟ لانه های عظیم و چند متری برخی از موریانه های افریقایی که مانند ساختمانی چند طبقه است، چطور طراحی، ساخته و نظارت می شود؟ زنبورهای عسل فعالیت گروهی خود را در لانه هایی کاملا” شش ضلعی و بسیاری از فعالیت های گروهی دیگر را که بر وجود شعوری آگاه و مدیری کاردان، مدیر، مدبر، هوشمند و آینده نگر دلالت دارد، چگونه انجام می دهند؟ آیا تمام این پدیده های جمعی و گروهی با سازوکارهای عصبی و مغزی قابل بیان هستند؟ در این صورت، نحوه ی عمل چگونه است؟
به این ترتیب مشاهده می شود پدیده های متعالی و متبرک ادراکات فراحسی در تمام جهان گستردگی تام دارد و نمی توان آنها را تنها به انسان هایی خاص و چند نوع از موجودات منحصر دانست. این قدرت ها و قابلیت ها در تمام انواع جانداران با شدت و ضعف متفاوت وجود دارد. از سوی دیگر، به نظر می آید این استعدادها دائما” و در تمام لحظات شبانه روز استمرار و دوام دارند. گویی مرکز یا مراکزی در تمام اوقات به پخش انواعی از اطلاعات و دریافت انواع مشابهی از این داده ها مشغولند. خوشبختانه در بسیاری از موارد ما از این روند مبادله ی اطلاعات و اخبار آگاه نیستیم! چرا خوشبختانه؟ تصور کنید لحظاتی تمام این تبادلات در سطح شعور آگاه صورت بگیرند. در این حال، انسان در رویارویی با میلیاردها کانال ارتباطی فعال و پرجوش و خروش چه کاری می تواند انجام دهد؟
بنابراین همان بهتر که انسان فقط در زمانی معین و از کانال های خاصی ارتباط برقرار کند، همان طور که در زندگی عادی این کار را با تلفن بی سیم، امواج رادیویی، ایستگاههای تلویزیونی، تلکس و غیره انجام می دهد. شاید در دوران های اولیه که در منطقه ای به وسعت یک استان تنها چند انسان زندگی می کردند و هنوز زبانی برای محاوره نداشتند و در اطراف آنها دنیایی از عوامل خطرناک وجود داشت، ارتباط از نوع ادراکات فراحسی با دیگران مفید و لازم بود. در شرایط کنونی با پیشرفت زندگی شهری و ازدیاد وحشتناک انسان ها و کم شدن تأثیر عوامل طبیعی و خطرات محیطی، دیگر این ارتباطات روحی نه تنها مفید نیستند، بلکه زیان آور هم هستند و بنابراین اگر برخلاف روند تکامل صورت بگیرند، استعدادهای روحی انسان ها رو به تضعیف و تقلیل می گذارد. پس، باید مثل سایر موارد از آفریدگار مدیر و مدبر جهان سپاسگزار باشیم.
ارتباطات روحی همیشه بین افراد وجود دارد. این ارتباط در سطح ضمیر ناخودآگاه و شعور پنهان انسان ها جریان دارد. وقتی درباره ی کسی فکر می کنید، این ارتباط بسیار ضعیف برقرار می شود. در موارد نادری که استعداد ارتباطات روحی قوی تر است یا از طریق آموزش تقویت شده است، آثار این ارتباط به صورت ادراکات فراحسی تجلی پیدا می کند. در برخی موارد که این ارتباط در سطوح ناخودآگاه برقرار شود و در ظاهر تظاهراتی نداشته باشد، علائم آن به شکل بالا رفتن فشارخون و افزایش انقباضات عضلانی تجلی پیدا می کند. در فولکور یا ادبیات عام، در این باره بسیار سخن می گویند. مثلا” بسیاری معتقدند که وقتی لاله ی گوش فردی قرمز شود ـ و این نشانه ای از پرخونی در این ناحیه است ـ کسی در دوردست درباره ی او سخن می گوید.
به نظر می آید که مانند سایر پدیده های حیاتی، esp هم با ولتاژ الکتریکی بسیار ضعیفی عمل می کند که برای گرفتن یا ضبط این فرآیند الکترونیک بسیار ضعیف، دستگاه گیرنده باید بسیار قوی یا دارای دستگاه تقویت کننده ی ویژه باشد. اگر انسانی بتواند در سطح شعور آگاه برای تمام انسان ها امواج یا آثار مشهود esp ارسال دارد، باید از نیروی الکتریکی برابر یک یا چند نیروگاه عظیم اتمی بهره مند باشد. دراین باره بعدا” سخن می گوییم.
منبع: کتاب تقویت نیروهای روحی و روانی – نوشته: زاک مارتین – ترجمه: دکتر جمالیان