علاوه بر حافظه ی سلولی، بدرفتاری با بدن و نگرانی در مورد اتفاقات غیر قابل تغییر، گاهی عامل بیماری انسان ها هستند. ممکن است از شنیدن این نکته که تعامل با سایر انسان ها زندگی ما را شکل می دهد، متعجب شوید. مطمئنا”، این تعاملات تأثیر گذار هستند. آیا این به آن معناست که باید به خانقاه یا صومعه ای بگریزیم تا از نفوذ دوستان، اعضای خانواده، همکاران و یا حتی غریبه ها برحذر باشیم؟ می توانید این کار را انجام دهید، اما مادامی که از نحوه ی تأثیرگذاری دیگران بر خود آگاه هستیم، لازم نیست به نقطه ی خلوتی بگریزیم. فقط قدری خویشتن نگری و جستجو لازم است.
در ازدواج اولم، پیش از این که از این پدیده، آگاه باشم، هر روز صبح با احساس خستگی از خواب بیدار می شدم. شبی همسرم بیمار بود و من تنها خوابیدم. در کمال تعجب، صبح روز بعد با احساس طراوت و نشاط از خواب برخاستم. به مرور زمان متوجه شدم هر وقت در کنار همسرم می خوابم، صبح بعد خسته و فرسوده بیدار می شوم. برای تصدیق و تأیید حدس خود، بار دوم نیز تنها خوابیدم و این بار نیز، با احساس بهتری از خواب برخاستم. آن زمان متوجه شدم دیگران می توانند حتی زمانی که شما خوابیده اید و غافلگیر هستید انرژی تان را از بین ببرند (بنابراین ما باید از افراد و موقعیت هایی که شیره ی حیات ما را می مکند، آگاه باشیم).
گاهی اوقات حتی در زمان بیداری افرادی مثل زالو نیروی حیات شما را می مکند. در گذشته عادت داشتم وقت زیادی را با یکی از دوستانم بگذرانم. اما هر بار پس از یک ساعت، احساس می کردم خونم را از بدنم کشیده اند. آیا این احساس بدین معنا است که دوستم انسان بدی بود؟ لزوما” چنین نیست. در اکثر مواقع، این افراد خودمحورند. آنها افرادی خسته کننده اند. زیرا دائما” مجبور هستید انرژی خود را صرف آن ها کنید تا احساس بهتری داشته باشند. صداقت با خود و شخصی که با او در حال تعامل هستید، راه حل این مشکل است. گاهی مردم نظر شما را در مورد خود جویا می شوند. نیازی نیست بی رحم و سنگدل باشید، اما گاهی دوستی ها و روابط عاشقانه آنقدر گران تمام می شوند که تداوم آن ها به هیچ بهایی نمی ارزد. هرگاه این روابط برای شما نگرانی بیش از حد و اتلاف وقت و انرژی به همراه دارند، از خود بپرسید: آیا این روابط واقعا” ارزش و بهایی را که برایشان می پردازید، دارند؟
در برخورد با دیگران، نخستین برداشت ها بسیار دقیق تر از آن است که مردم تصور می کنند؛ اما به ما آموخته اند این برداشت ها نادرست است. هر چه بیشتر به نخستین برداشت هایتان گوش فرا دهید، توانایی واسطه گری شما قوی تر می شود. منظورم این است: چند بار تا به حال گفته اید«احساس خوبی در مورد این شخص ندارم» و بعدا” متوجه شده اید که حق داشتید. این هفته، به غرایزتان اعتماد کنید. زمانی که با افراد جدید آشنا می شوید، با احساس درونی چگونگی تأثیر آنها را بر خود ارزیابی کنید. اجازه دهید آنتن درونی تان این کار را انجام دهد. آیا از آن افراد خوشتان می آید؟ آیا افراد جدید شما را از خود رانده و دور می کنند؟
آیا هیچ چیزی احساس نمی کنید؟ اگر واقعا” از بودن با آن ها لذت می برید، این بدان معنی است که طول موج شما یکسان است و به احتمال زیاد به یکدیگر روح و جان تازه ای خواهید بخشید. اگر از هم نشینی با این افراد احساس بدی پیدا می کنید، ممکن است این افراد درون سیاه و تاریکی داشته باشند و یا این که طول موج انرژی آن ها با شما هم خوانی نداشته باشد. مهم نیست کدام یک از این دو مورد صادق باشد، فقط به جلو حرکت کرده و آنها را فراموش کنید. اگر احساسی کاملا” خنثی دارید، احتمالا”، تلاش برای ایجاد رابطه ی دوستی صمیمانه فایده ای نخواهد داشت. بنابراین، بهتر است انرژی خود را هدر ندهید.
گاهی مردم از من می پرسند:«اگر یکی از اعضای خانواده انرژی شان را بمکد، چه باید کنند؟» خوب، هر چند شاید عجیب به نظر برسد، اما در هر صورت باید از این افراد فاصله بگیرید.مجبور نیستید به کسی توهین کنید، فقط به آرامی خود را از حضور در کنار این افراد دور کنید و هر وقت مجبور هستید ایشان را ببینید، خود را در نوری سپید تصور کرده و دیدارتان را خلاصه، کوتاه و البته خوشایند کنید. (کودکان، با تمام خلوص و پاکی شان، می توانند تحلیل دهنده ی قوایتان باشند.
اما آنها مقصر نیستند. غالبا” وقتی دور و بر کودکان هستیم، به این دلیل که بیش از حد با آنها مشغول بوده ایم، خود را خالی از انرژی می یابیم.) اگر احساس بیماری می کنید، به دور و برتان بنگرید. از نظر طبی و فیزیکی کارها را صحیح انجام دهید؛ اما کسی را که با او زندگی می کنید، دوباره بررسی کنید. آن گاه با خود صادق بوده و به جلو حرکت نمایید. اگر ارتعاشات معنوی و سخاوتمندانه از خود بروز دهید، افراد مناسب به زودی به سمت شما خواهند آمد.
منبع: کتاب درس هایی برای زندگی – تالیف: سیلویا براون
