چگونگی قدرت یافتن پارس ها

در اواسط سده هفتم پ.م. و پس از سرکوبی عیلام به دست آشوربانی پال، هخامنش از نژاد هند و اروپایی سلسله پادشاهی پارس ها را بنیان گذارد که بعدها پادشاهان نام آوری چون کورش و داریوش بزرگ از آن برخاستند. فرزند هخانش _ چیش پیش _ نخستین پادشاه از این دودمان بود که پادشاه انشان نامیده شد.
دو فرزند او _ کورش اول و آریارمنه _ دو گروه پادشاهی را بنیان نهادند که بر سراسر سرزمین پارس فرمان می راندند. کورش بزرگ (کورش دوم) نیز نام و نسب خود را چنین معرفی می نماید:«فرزند کمبوجیه اول، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه کورش، شاه بزرگ»
آستیاگ آخرین پادشاه ماد که دوران کشمکش با لیدی را پشت سر می گذاشت و آوازه قدرت پارس ها را در جنوب شنیده بود با ابراز وصلت با خاندان پارس و به ازدواج در آوردن دخترش ماندانا با کمبوجیه اول، دست دوستی و خویشاوندی را با قدرت نو پای زمانه و رقیب اجتماعی اش فشرد.
نتیجه این پیوند سیاسی تولد کورش دوم بود که موضوع افسانه هایی شد که هرودوت و کتزیاس آنها را روایت کرده اند. افسانه های مزبور که شباهت بسیاری به چگونگی تولد و قدرت یافتن سارگن اکدی دارد چنین است که:
شبی آستیاگ در خواب می بیند که در شکم دخترش درخت تاکی روئیده است. خواب گزاران آنچنان تعبیر می کنند که فرزند ماندانا بر سرتاسر آسیا فرمانروایی خواهد کرد. آستیاگ که بر آینده خود هراسناک گردید، نوه خود را به دست هارپاگ داد تا او را نابود کند. اما هارپاگ طفل را به شبانی به نام مهرداد سپرد تا به جای فرزند مرده خویش بزرگ نماید.
سرانجام کورش بعد از مدتی به همدان بازگشت و نخستین اقدامات در فروپاشی حکومت ماد را طراحی نمود. سرانجام در 550 پ.م. کورش همه پارس ها را علیه ماد برانگیخت و در جنگ بین لشکریان پارس و ماد، عده ای از سپاهیان مادی به کورش پیوستند و در نتیجه سپاه آستیاگ شکست قطعی را پذیرفت.
کورش که سلطنت ماد را به دست آورده بود بر آن شد تا بعضی از کشورها را با اهرم نظامی و سیاسی مطیع خود سازد. در این راستا در کاپادوکیه به کراسوس (کروزوس) ، پادشاه لیدی پیشنهاد نمود که مطیع پارس شود اما او پیشنهاد را قبول نکرد، سرانجام در سال 547 پ.م کورش در جنوب اربئیل از دجله گذشت و در مسیر غرب با گذشتن از رود خابور سپاه خویش را وارد خاک آسیای صغیر نمود. جنگ بزرگی مابین کورش و کراسوس پادشاه لیدی در حوالی منطقه هالیس (پتریوم پایتخت هیتی ها) در گرفت که بی نتیجه ماند.
کراسوس به پایتختش سارد بازگشت و به گمان اینکه برف و سرمای زمستانی، نیروهای ایرانی را زمین گیر خواهد کرد، ارتش خود را مرخص نمود. اما کورش با شنیدن خبر مرخص کردن سربازان لیدیایی، سپاه ایران را با قدرت هر چه تمامتر به پشت دروازه سارد رسانید و پیش از آنکه نیروهای مدافع شهر سازماندهی شوند، سارد را به محاصره در آورد و پس از دو یا سه هفته جنگ پایتخت لیدی را به تصرف خویش درآورد و به این ترتیب لیدی به یک ایالت پارسی مبدل شد.
مورخان یونانی برای ما شرح می دهند که او با کراسوس با مهربانی و احترام برخورد کرد و بی تردید، بزرگواری و کرامت او نسبت به روحانیون محلی در آسیای صغیر و گذشت و احترام او نسبت به اعتقادات مذهبی دیگران، شهرت و اعتبار فراوانی برای او به ارمغان آورد.
پس از تسخیر لیدی، کورش متوجه شهرهای یونانی شد و آنها را یکی پس از دیگری تسخیر نمود.
پس از فتح آسیای صغیر که هدف نخست کشور گشایی کورش بود، وی متوجه سر حدات شرقی شد و زرنگ، رخج، مرو و بلخ را در زمره ایالات جدید در آورد. سپس با گذر از رود جیحون و در سیحون (شمال شرق) شهرهای مستحکمی به منظور دفاع از تهاجمات قبایل آسیای مرکزی بنا نمود.
منبع: کتاب منشور كوروش، اميرحسين حكمتنيا، اديان بزرگ، حسين توفيقي