مستند دروغگوی صادق! جیمز رندی و جدال با یوری گلر

دروغگوی صادق نام فارسی مستند An Honest Liar میباشد که در مورد داستان زندگی جیمز رندی است.
او از یکی از شعبده بازان حرفهای است که سعی میکند دست افراد شیاد را رو کند.
میگوید این هنر باید برای سرگرم کردن مردم باشد نه سرکیسه کردن مردم.
او پرده از راز شفادهندگان و مدعیان قدرت های روحی دروغین برداشته است.
شخص مشهوری بود که در برنامههایش مردم برای شفا گرفتن حضور می یافتند و گریه میکردند و از خود بیخود میشدند و هرچه پول داشتند به او میدادند.
جیمز رندی از بین تمام مدعیان شفادهنده روحی نظرش به او جلب شد چون خیلی حرفهای بود.
با استخدام یک کارآگاه خصوصی متوجه شد که این شفادهنده از طریق یک سمعک خیلی کوچک داخل گوشش اطلاعات مردمی که در صحنه حاضر هستند را از شخصی که دستیارش هست میگیرد.
مردم خیال میکردند فرشتهها به او در مورد افراد حاضر در صحنه اطلاعات میدهند، اما در واقع دستیار او با یک گیرنده بیسیم کوچک این کار را میکرد.
آنها با شنود و ضبط این مکالمات و پخش آنها در یک برنامه زنده تلویزیونی موفق میشوند ثابت کنند که آن مرد شیاد است.
جدال یوری گلر و جیمز رندی
یوری گلر یک شخص اسرائیلی بود که ادعا میکرد با قدرت ذهنش میتواند قاشق و اجسام فلزی را خم کند یا حرکت بدهد.
نمایشهایش باعث ثروتمند شدنش شد و در دورانی که مشهور شد عده بسیاری فریب او را خوردند.
او حتی قاشق اشخاص مشهور مثل رئسای جمهور امریکا و صدام را خم کرد.
برخی پژوهشگران از او آزمونهایی گرفتند و او در آزمونها موفق شد.
حتی در ایران هیپنوتیزور مشهوری به نام کابوک در آخرین کتابش درباره یوری گلر صحبت کرد و تصور میکرد کارهای گلر واقعی است.
آیا کارهای گلر واقعی بود؟
به نظر میرسد که او قدرتی خارق العاده نداشت. بسیاری از افراد معتبر او را تایید کرده بودند اما از طرفی او نتوانست در چالش جیمز رندی پیروز شود. به قول معروف یک جای کارش میلنگید.
اولین نمایشهای گلر بدین گونه بود که یک سری ظرف کوچک فلزی توخالی شبیه نمکدان را روی میز میچیدند و بعد انگشتری را داخل یکی از آنها قرار میدادند بدون اینکه گلر ببیند. یا اینکه آن را پر از آب میکردند.
گلر دستانش را بالای ظرف ها تکان میداد و یکی یکی ظروف خالی را حذف میکرد تا به ظرف دارای انگشتر یا حاوی آب برسد.
این آزمایشی بود که پژوهشگران برآن نظارت کرده بودند.
گلر آنقدر کارش خوب بود که وزرات دفاع امریکا از چند کارشناس خبره خواسته بود درموردش تحقیق کرده و بگویند آیا واقعا قدرتی دارد؟
آنها بعد از تحقیق اعلام کردند که یوری گلر یک شیاد بینظیر است.
یک بار در یک برنامه زنده که قرار بود گلر همین نمایش یافتن انگشتر را انجام بدهد، مدیر برنامه از جیمز رندی خواست تا در برنامه حاضر شود و دست گلر را رو کند.
جیمز رندی در مسافرت بود و برایش مقدور نبود در مدت زمان کمی که مانده است در برنامه حضور یابد اما از آنها پرسید چه اجرایی قرار است انجام شود و آنها برایش توضیح دادند.
جیمز رندی گفت کف همه ظرفها مقداری سیمان مایع بریزید تا کاملا سفت و سنگین شوند.
آنها چنین کردند و بعد در آن برنامه یوری گلر بدترین خاطره زندگیاش را تجربه کرد.
او در حالی که خندههای زورکی بر لب داشت مدام میگفت آماده نیستم، شما به من شک دارید، شرایط روحیام مناسب این کار نیست.
ماجرا از این قرار بود که گلر این کار را بارها انجام داده بود و جیمز رندی میدانست که این ظرفها بسیار سبک هستند و حرکات دست یوری گلر بالای آنها باعث میشود جریان هوا کمی ظرفها را تکان بدهد به جز ظرفی که حاوی انگشتر است. همچنین یوری گلر به بهانه تغییر ژست و حالت نشستن، تکانی میخورد و لرزشی را به میز منتقل میکرد.
در نتیجه گلر، بدون لمس نمکدانها، تک تک آنها را حذف میکرد و به آنکه حاوی انگشتر یا آب بود میرسید.
اما حالا همه ظرفها سنگین شده بودند و تکان نمیخوردند.
یوری آن شب شکست خورده به خانه رفت و تا سالها در هیچ برنامهای شرکت نکرد.
بازگشت یوری گلر
یوری بعد از مدتها قدرتمندتر برگشت.
او اینبار قاشق و چنگال، کلید و اجسام فلزی را به راحتی خم میکرد.
در برنامههای زیادی حضور یافت و به تیتر روزنامهها تبدیل شد.
جیمز رندی کتابی درباره یوری گلر نوشت و تمام رازهای خم کردن قاشق و فلزات را شرح داد.
بسیاری از شعبده بازان مشهور مانند استیو شاو، ملقب به بناچک توانستند با آن کتاب اقدام به خم کردن قاشق کنند.
بناچک با درخواست جیمز رندی در پروژه آلفا نیز شرکت کرد. پروژه آلفا برای آگاه کردن مردم توسط جیمز رندی طراحی شده بود.
یک ماجرای جالب دیگر:
در یک برنامه، مجری برنامه دسته کلیدش را بیرون آورد و به جیمز رندی گفت:
این کلید را میبینید؟
این کلید خانه من است. یوری گلر در برنامه زنده آن را خم کرد. درحالی که انتهای آن در دست خودم بود!
و من آن را نگه داشتهام چون به او ایمان آوردم.
شما میتوانید یکی دیگر از کلیدهای این دسته کلید را خم کنید؟
جیمز رندی فورا پذیرفت و درحالی که انتهای کلید در دست مجری بود آن را خم کرد!
مجری حیرت زده گفت: وای… وای… لعنتی!
آیا مردم حرفهای جیمز رندی را قبول میکردند؟
همیشه ماجرا به خیر نمیگذشت، عدهای هم به تمسخر و تحقیر جیمز رندی میپرداختند.
آنها میگفتند چون تو همان کارها را با تردستی انجام میدهی دلیل نمیشود که کار بقیه هم تردستی باشد.
او در کار خود خبره بود، میتوانست حتی از تواناییهای خود سوءاستفاده کند، اما به جای آن تصمیم گرفت مردم را آگاه کند.
او حتی تمام کارهای نینا کولاگینا را به همان شکل و کیفیت اجرا کرد.
زنی که شوروی مدعی شده بود دارای قدرتهای روحی و حرکت دادن اجسام با ذهن است اما اجازه ندادند کشورهای دیگر او را بررسی کنند. (که قبلا مقالهاش را در سایت قرار دادیم.)
دانشمندان جهان آن زن را تایید نکردند چون هرگز اجازه نیافتند، او را از نزدیک بررسی کنند.
به هر حال بسیاری از مردم یک دروغ شیرین را به یک حقیقت تلخ ترجیح میدادند.
گلر میتوانست برای آنها لحظات جادویی و لذت بخشی را ایجاد کند و با ذهن و احساسات آنها بازی کند، اما جیمز رندی این کار را نمیکرد.
بعدها گلر شروع به فروش اینترنتی جواهرات کرد.
او میگفت این جواهرات شفادهنده هستند و قدرتهای ذهنی و روحی شما را تقویت میکنند.
گلر به ثروت افسانهای دست یافت.
آن مرد شفا دهندهای که جیمز رندی دستش را رو کرده بود دوباره بعد از سالها به عرصه بازگشت و اینبار دیگر سراغ آن نمایش قدیمی با سمعک نرفت.
این بار شروع کرد به فروختن آبهای مقدس کمیابی که ادعا میکرد با بدن مسیح تماس داشته است!
جیمز رندی هرآنچه لازم بود گفت و حتی چندین سال یک چالش تعیین کرد که به چالش یک میلیون دلاری جیمز رندی مشهور شد.
چالش یک میلیون دلاری جیمز رندی و بنیاد جیمز رندی
جیمز رندی برای چندین سال یک مسابقه به راه انداخت که در آن اعلام کرد اگر کسی میتواند در شرایط کاملا علمی و دقیق، قدرتی ماورایی از خود نشان بدهد و برنده یک میلیون دلار شود. ضمن اینکه علم نیز آن موضوع را قبول خواهد کرد.
تعدادی از کسانی که مدعی ارواح با ارتباط بودند و تعدادی از کسانی که ادعا میکردند قدرتی دارند در این چالش شکست خوردند.
هیچ کسی نتوانست جایزه یک میلیون دلاری را ببرد.
بسیاری از افرادی که مورد قبول مردم بودند در این آزمون شکست خوردند.
همچنین جیمز رندی هشدار داد که هر آزمونی را نباید مردم باور کنند. همانطور که یوری گلر در چند آزمون به اصطلاح علمی موفق شده بود.
آزمونها باید بسیار دقیق و با همفکری افراد متخصص و شعبده بازان حرفهای طراحی بشوند.
همچنین جیمز رندی یک صندوق دفاع قانونی از کسانی که به دلیل انتقاد و تحقیق خود، توسط مدعیان ماوراطبیعه مورد حمله قرار گرفتهاند تخصیص دادهاست.
دو باور اشتباه مردم، به گفته جیمز رندی:
- مردم فکر میکنند هرچه در تلویزیون دیدهاند واقعی است چون خبرنگاران و عوامل تلویزیون همه چیز را بررسی کردهاند.
- فکر میکنند چون فیلمی به صورت مستند ساخته شده است پس واقعی است! و اگر دروغ بود به صورت مستند آن را نمیساختند!
پروژه آلفا جیمز رندی
جیمز رندی یک بار برای آگاه کردن مردم دو نفر را انتخاب میکند تا آنها ادعا کنند قدرت خم کردن فلزات را همانند گلر دارند.
برایشان تبلیغات میشود و مردم زیادی به آنها ایمان میآورند.
حتی آنها را طوری راهنمایی میکند تا در آزمایشات متوسط پژوهشگران هم موفق شوند.
همچنین یک نفر را انتخاب میکند و او را تعلیم میدهد تا وانمود کند قدرت شفا دادن دارد و یک واسطه روحی است.
او در چند کشور معروف میشود و طرفداران بسیاری پیدا میکند.
سرانجام چند سال بعد این سه نفر در مصاحبههای تلویزیونی اعتراف میکنند که هیچ قدرتی نداشته و فقط درحال نمایش و بازی دادن مردم بودهاند.
جیمز رندی میگوید این کار را کردیم تا به شما نشان بدهیم که چقدر ساده فریب میخورید و چقدر متعصبانه و بدون فکر از این چنین افرادی دفاع میکنید.
تلاشهای جیمز رندی قابل تقدیر است و عده زیادی را آگاه کرد.
هرچند هنوز هم در سراسر جهان افرادی شبیه یوری گلر زیاد هستند و مردم زیادی هم به آنها باور دارند.
راستی جیمز رندی در سال 2020 فوت کرد.
در کلیپ زیر قسمتی از یک برنامه زنده از جیمز رندی در مورد ادعای احضار ارواح را میتوانید ببینید:
خیلی جالب بود آدم هایی مثل جیمز رندی کم یابن اونم توی دنیایی که دروغ شیرین هست و حقیقت تلخ…
بله همینطوره
به قول معروف درود به شرفش (: