دلیل خنده انسان چیست!؟
آنچه انسان را می خنداند چیست؟ اگر پاسخ این پرسش آسان بود، و اگر می شد سبب خنده را به صورت یک فرمول آموخت، آنگاه همه به آسانی می توانستیم یک کمدین _ یعنی بازیگر خنده آفرین _ شویم!
اما چه باید کرد که خنده نیز باز یکی دیگر از پدیده های اسرارآمیز طبیعت است و بهترین دلیل هایی که تاکنون برای آن گفته اند، باز هم تئوری هایی بیش نیستند.
هنوز روان شناسان درباره ی دو مسأله ی اساسی در ارتباط با خنده مطالعه می کنند:
یکی آنکه چه چیز سبب خندیدن است؟
دیگر آنکه نقش خنده و هدف از آن چیست؟
حال اگر شما نیز بکوشید که عامل خنده را کشف کنید، مانند یک روان شناس یا یک فیلسوف به اندیشیدن پرداخته اید. در این صورت باید در واکنش های مردم نسبت به همدیگر، در تمام حالت ها مطالعه کنید. مثلا”بکوشید تا راز این نکته را دریابید که چرا وقتی مردم نوعی کندی، یا ضعف و یا نارسایی در شخصی می بینند، خنده شان می گیرد؟
برخورد ناگهانی با یک ناهماهنگی، خود دلیلی است برای خنده. یعنی وقتی که اشیایی را می بینیم که دارای حالت و ترتیب غیرعادی و نامعمولی هستند، به خنده می افتیم؛ مانند تماشای یک آدم چاق و خپله که کلاهی کوچک برسر دارد، یا مرد لاغر و ریزنقشی که با زن درشت و قوی هیکلی ازدواج کرده است.
البته این نظریه قادر نیست علل دیگر خنده را که از شوخی ها، خوشمزه گیها و یا عوامل دیگر ناشی می شود، بیان کند.
از نظر بدنی، خنده برای ما چیز مفیدی است و برای شش هایمان فایده دارد. خنده راه گریز انرژی اضافی از بدن است. بعلاوه خنده ارزش اجتماعی بسیاری هم دارد.
پاره ای معتقدند که خندیدن به لحاظ حضور ناهماهنگ یک شخص، در جمع دیگران است. بنابراین نظریه، نقش اجتماعی خنده این است که چگونگی رفتار دیگران را تفسیر می کند، و ما از این راه آنان را وادار می کنیم که خود را با ضوابط ما هماهنگ سازند.
البته باید اضافه کرد که گاهی خندیدن با صدای بلند و به شکل قهقهه، گذشته از آنکه باعث پایین آوردن شخصیت اجتماعی انسان می شود، نوعی ایجاد مزاحمت نیز به حساب می آید؛ بخصوص اینکه اگر بخواهیم برای انگیزه ی خندیدن، انسان دیگری را مورد استهزا قرار دهیم که بسیار ناپسند است.
ولی این بدان معنا نیست که شخص هرچه عبوس تر، باوقارتر! پس چه بهتر که همواره با سایر افراد اجتماع _ اعم از آشنا یا بیگانه _ با روی گشاده و چهره ی آراسته به لبخند برخورد کرد.
منبع: کتاب به من بگو چرا – جلد 5