چرا همه مردم جهان به یک زبان صحبت نمی کنند؟
در آغاز تاریخ، زمانی بود که همه ی مردمی که در جهان وجود داشتند ظاهرا” به یک زبان صحبت می نمودند. به مرور ایام این زبان اصلی یا شاید زبانهای مختلفی که در آن روزگار وجود داشت در نقاط مختلف پراکنده شد و در همین حال دستخوش تغییراتی گردید.
در آغاز زبان اصلی را عده کمی از افراد یا گروههای کوچک پراکنده ای صحبت می کردند، بتدریج بر عده نفرات گروهها افزوده شد و چون غذای کافی برای همه آنها فراهم نبود، به ناچار بعضی از آنها به دسته هایی تقسیم شدند و بطرف محل های جدید حرکت کردند.
وقتی این افراد به ناحیه جدید رسیدند و مستقر گشتند، به همان زبانی تکلم می نمودند که قبل از مهاجرت در گروه خود صحبت می کردند. رفته رفته تلفظ های جدیدی داخل زبان آنها شد و مردم شروع کردند که بعضی چیزها را با کمی اختلاف بر زبان رانند و تغییراتی هم در صدای کلمات بدهند.
بعضی از کلمات که در موطن قدیم مورد احتیاج بودند در اقامتگاه جدید دیگر به کار نرفتند و حذف شدند و بجای آن زندگی تازه ی آنها احتیاج به کلمات جدیدی پیدا کرد که مقاصد آنها را بتواند تشریح کند. در نتیجه طرز جمله سازی عوض شد. فرض کنیم این افراد در ناحیه ای استقرار یافتند که مردم دیگری نیز در اینجا بسر می بردند. زبان این دو قوم با هم مخلوط می شود و بدین گونه دو زبان سابق هر دو عوض می گردد.
در آغاز که زبان این قوم نسبت به زبان اولیه آنها فقط اندکی تغییر کرده بود، زبان جدید را لهجه یا زبان محلی نامیدند. اما پس از مدتی، وقتی تغییرات زیاد در کلمات صداها و دستور زبان داده شد، آن را زبان جدیدی به حساب آوردند. به همین کیفیت اسپانیایی ها و فرانسوی ها و پرتغالی ها زبان خود را از لاتین گرفتند، و زبان انگلیسی، نروژی، سوئدی، دانمارکی و هلندی از یک قسم زبان اولیه آلمانی گرفته شده است.
زبان اجدادی و همه ی زبان هایی که از آن اشتقاق یافته است بنام زبان اصلی یا خانوادگی نامیده می شود.
منبع: کتاب به من بگو چرا – جلد 6