ربات های آینده اثر آیزاک آسیموف
روبوت های صنعتی، فقط آغاز کارند. آنها مانند همان هواپیماها یا اتومبیل های اولیه هستند. اگر عکس هایی از مراحل اولیه ی این اختراع ها را دیده باشید، متوجه می شوید که آنها با آنچه که اکنون داریم قابل مقایسه نیستند.
هواپیماهای اولیه کوچک، کم قدرت، نامتناسب و کندرو بودند. با نگاه به نخستین هواپیما به دشواری می توان هواپیمایی را در تصور آورد که با صدها مسافر و با سرعتی بیشتر از سرعت صوت از فراز اقیانوس اطلس می گذرد.
به همین ترتیب، روبوتهای صنعتی امروزی با آنچه که در سالهای آینده در دسترس انسان خواهند بود، قابل مقایسه نیستند.
مهمتر از همه ساختن روبوتهایی است که هرچه بیشتر شبیه به انسان باشند و مانند انسان عمل کنند.
شاید از این گفته تعجب کنید که شبیه بودن صورت ظاهر روبوت به انسان اهمیت دارد. شاید فکر کنید که اگر روبوت می تواند فقط با یک بازوی کامپیوتری کارش را انجام دهد، دیگر چرا به خود زحمت دهیم و قسمتهای دیگری را برآن نصب کنیم.
پاسخ این است که همه ی چیزهایی که انسان می سازد، برای آسایش خود انسان طراحی شده اند، خانه های ما، اثاث زندگی ما و ابزارهای کار ما متناسب با بدن انسان طراحی شده اند. آنها باید با نحوه ی خم شدن و چرخیدن و راست شدن بدن انسان سازگار باشند. همه چیز باید مناسب دستهای ما و شیوه ی راه رفتن ما باشد.
اگر روبوت بتواند با هر چیزی که مناسب خود ماست، متناسب باشد، مانند ما حرکت کند، خم و راست شود و بچرخد، آنگاه با دنیایی که ما ساخته ایم سازگار خواهد شد. برای ما ممکن نیست که دنیای خود را با روبوت تطبیق دهیم.
مثلا،روبوتهای صنعتی بزرگ و جاگیرند. وزن آنها ممکن است به 750 کیلوگرم، یعنی در حدود ده برابر وزن یک انسان معمولی برسد. طبیعی است، که چنین روبوت هایی فضایی بیش از یک انسان معمولی را اشغال کنند.
آنها عموما دست هایی بزرگ و سنگین دارند، دستهایی بسیار نیرومند که می توانند کارهای سنگینی انجام دهند؛ اما این دستها برای کارهای ظریف با قطعه های کوچک مناسب نیستند.
از این رو، شرکت یونیمیشن روبوتهای صنعتی جدیدی ساخته است که به کوچکی انسان، یا حتی کوچکتر از انسان اند. وزن آنها همراه با کامپیوترشان، فقط در حدود 45 کیلوگرم است، و می توانند کارهای ظریفی مانند تعویض لامپ چراغ را انجام دهند.
همچنین، روبوت ها معمولا انگشتانی دارند که بیشتر شبیه به پنجه هایی کوتاه و کلفت هستند که اگرچه قدرت دارند ولی ظریف نیستند.
دست روبوتها اصلا شبیه به دست انسان نیست. دست انسان پنج انگشت بلند و هر انگشت دو یا سه بند دارند، و می توانند مستقل از یکدیگر حرکت کنند.
چه خوب بود که دست روبوتی، دستی قویتر از دست انسان اما به همان ظرافت و تحرک دست انسان ساخته می شد. اما این کار ساده ای نیست.
در این صورت، چرا نگذاریم که روبوتها آن کارها را انجام دهند؟ چرا انسان به کارهای دیگر و بهتری نپردازد؟
از اینها گذشته، هرگاه که اختراع جدید مهمی می شود، بعضی از شغلها از بین می روند.
وقتی اتومبیل مورد استفاده قرار گرفت، شغلهایی که با اسب سروکار داشتند، به تدریج از بین رفتند.
تعداد اصطبل ها کمتر، تعداد سازندگان درشکه و ارابه کمتر، و تعداد شلاق ها و مهمیزها کمتر شد.
از سوی دیگر، به شغلهایی فکر کنید که اتوموبیل پدید آورد. اگر همه گاراژها، همه ی تعمیر کاران اتومبیل، همه ی کارخانه های لاستیک سازی، و همه ی کارهایی را که برای احداث بزرگراه ها، جاده ها و حفر چاههای نفت و تولید سوخت لازم است درنظر بگیرید، خواهید دید اتومبیل ها صدها برابر شغلهایی را که از بین بردند، پدید آوردند.
در مورد روبوتها هم وضع به همین گونه است. بسیاری از شغل ها در خط تولید و مونتاژ، از بین خواهند رفت، اما به آن همه شغل هایی بیندیشید که برای طراحی روبوتها، ساختن قطعه آنها، سوار کردن این قطعه ها، و نصب و راه اندازی و تعمیر و نگهداری روبوتها لازم اند.
چندین برابر شغلهایی که از بین می روند، شغل های جدید پدید می آیند.
شغلهایی که از بین می روند، کارهای پیش پا افتاده ای هستند، به قدری پیش پا افتاده که حتی یک روبوت هم می تواند انجام دهد.
شغلهایی که پدید می آیند، شغل های جالبی هستند که سبب پیشرفت فکری انسان می شوند.
البته یک گرفتاری هم وجود دارد. ما نمی توانیم به شخصی که بیست و پنج سال در یک خط مونتاژ کار کرده است بگوییم این کار را کنار بگذار و به جای آن به طراحی روبوتها بپرداز.
کار کردن با روبوتها به آموزش ویژه ای نیاز دارد، و کارگر خط مونتاژ، از عهده ی آن برنخواهد آمد.
اگر بخواهیم تحول بزرگی در نوع شغل ها پدید آوریم، باید برنامه ی دقیقی برای بازآموزی نظری و عملی کسانی که دارای شغل های نوع قدیمی اند، داشته باشیم.
حتی در صورتی که شغل های نوع جدید تقریبا ساده هم باشند، باز هم باید کارگران را آموزش داد. این کار دشوار و پر هزینه است، اما باید انجام شود.
همچنین، مسلما کسانی هستند که پیر شده اند ، یا بر اثر شغل پیش پا افتاده ای که در سراسر عمر کاری خود داشته اند، آن قدر شکسته شده اند، که نمی توانند از مزیت بازآموزی استفاده کنند. باید برای این گونه مردم نیز شغلهایی یافت که بتوانند انجام دهند.
البته در نهایت همه چیز به گونه ای دیگر خواهد بود. کودکانی که در آینده به مدرسه می روند، طرز کار کامپیوترها و روبوتها را فرا می گیرند.
آنها بزرگ می شوند و دست به کار شغلهای تازه می شوند و هرگز به کارهای قدیمی توجهی نمی کنند.
آنان هرگز خواستار شغلهای پیش پا افتاده و خطرناک نمی شوند و همه از اینکه چنین شغلهایی به روبوتها واگذار شده است، خوشحال خواهند شد.
با این همه، یک«دوران انتقالی» وجود خواهد داشت، دورانی میان زمان حال، که خیلی ها هنوز شغلهای قدیمی دارند، و آینده که همه دارای شغلهای جدید خواهند بود.
مردم باید صبور و هوشیار باشند تا بتوانیم این دوران انتقالی را تا حد امکان با کمترین زحمت و ناراحتی پشت سر بگذاریم.
مسئله ی دیگری نیز وجود دارد که ممکن است با آن روبه رو شویم.
روبوتها قرار نیست همیشه در یک حال بمانند و در جا بزنند. کامپیوترها پیوسته پیشرفته تر و پیچیده تر می شوند، و روبوتها پیوسته تواناییهای بیشتری بدست می آورند و توانایی انجام شغلهای بهتر و بهتری را خواهند داشت.
اثر آیزاک آسیموف