چگونه هدف و علاقه شخصیمون رو پیدا کنیم؟ یافتن رسالت زندگی

امروز میخوام راجع به هدف و علاقه شخصی صحبت کنم. اینکه آیا ما باید هدف خاصی رو توی زندگیمون دنبال کنیم که براش در نظر گرفته شدیم؟ و اگه اینطوره چطور باید اونو کشف کنیم؟
ویدیوی جبر و اختیار هم به این ویدیو مربوطه، بنابراین دیدنش توصیه میشه.
بسیاری از آدما وقتی سنشون کمه برای خودشون افراد یا اسطوره هایی رو الگو میکنن و دوست دارن وقتی بزرگ شدن شبیه اونا بشن.
کم کم که بزرگ تر میشن متوجه میشن شرایط زندگیشون با اونا فرق میکنه و مسیری که دارن طی میکنن هم متفاوته.
در واقع هرکسی در یک مختصات مکان زمانی قرار میگیره و نمیتونه شبیه شخص دیگه ای که در مختصات دیگه ای هست رفتار کنه. حتی بزرگترین تقلید کننده ها هم نمیتونن شبیه کسی بشن که دارن ازش تقلید میکنن.
به همین خاطر قهرمان ها هم باهمدیگه فرق میکنن، حتی جنایتکارها هم باهم فرق میکنن.
اما حالا که متوجه شدیم هرکسی مسیر زندگیش متفاوت از دیگریه چطور بفهمیم که داریم راه درست رو مییریم.
من فکر میکنم باید به حس درونی مون و نشونه ها توجه کنیم.
اگه از فعالیتی که داریم انجام میدیم راضی نیستیم، رهاش کنیم و به سراغ کاری بریم که بهش علاقه داریم.
اگه احساس میکنیم یه رابطه برامون خوب نیست بهتره تمومش کنیم یا برعکس اگه حس میکنیم رابطه ای باید شکل بگیره، بهتره اقدام کنیم.
به توانایی ها و پتانسیلی که داریم هم باید توجه کنیم. یه نفر که مثلا در آواز خوندن یا ورزش استعداد بالایی داره، بهتره استعدادشو دنبال کنه.
گاهی اوقات ممکنه برای فهمیدن اینکه آیا حستون بهتون درست گفته یا نه مشکل دارین. اگه اینطور شد ویدیوی ارتباط با ضمیر برتر رو ببینین و از روش هایی که اونجا گفتم استفاده کنین تا بفهمین که آیا حستون بهتون درست گفته یا نه.
از متفاوت بودن هم نباید بترسین. این ترس باعث میشه سعی کنین همرنگ جماعت بشین و اگه این اتفاق بیافته، بعدش هدف و رسالت شخصی شما گم میشه و از بین میره.
اگه هنوز علاقه اصلی تون مشخص نشده و نمیدونین میخواین چکار کنین، میخوام به عنوان تمرین، تعدادی از فعالیت ها و مشاغلی که دوست دارین انجام بدین رو بنویسین.
مثلا هنرمند بودن و اینکه چه نوعی فعالیت هنری رو دوست دارین؟
معلم بودن، تاجر بودن، پرستار بودن، به شغل های مختلف فکر کنین.
چه نوع سبک زندگی رو دوست دارین، دوست دارین کارتون، درآمدتتون، روابطتتون و تفریحاتتون به چه شکل باشه؟
آیا دوست دارین زندگیتون وقف کمک به بشر یا بهتر کردن جامعه بشه یا اینکه میخواین به دور از همه زندگی کنین و تا حد امکان ارتباطی با کسی نداشته باشین؟
به همه اینها فکر کنین و روی کاغذ بنویسین.
بعدش اون چیزی که میخواین رو تجسم کنین.
مدتی در تجسم باقی بمونین، در آخر ببینین که چه احساسی نسبت به چیزی که تجسم کردین دارین، اگه حس خوبی دارین، ازین پس برای رسیدن به اون چیزی که نوشتین برنامه ریزی کنین.
کارهایی که لازمه رو انجام بدین و سعی کنین موانع و مشکلات رسیدن به اون رو شناسایی کنین.
اگه حس خوبی نسبت به چیزی که تجسم کردین نداشتین، باید ببینین کدوم قسمت از چیزی که برای خودتون در نظر گرفتین بهش حس خیلی خوبی ندارین و اونو تغییرش بدین.
گاهی هم تجربه کردن به شما در این زمینه کمک میکنه. مثلا شما علاقمند شدین که یه فیلم بسازین و میخواین فیلمساز بشین. بعد اولین تجربه فیلم سازی متوجه میشین که آیا میخواین این کارو ادامه بدین یا نه.
احساستون خیلی مهمه و مسیر زندگی تون رو میتونه بهتون نشون بده.