کارهای فرانتس آنتوان مسمر چه بودند؟

در 1734 یکی از معروفترین پیشگامان علم که دانش امروزی به او دین بسیار دارد اما شهرت چندانی پیدا نکرد به نام فرانتز آنتون مسمر به دنیا آمد. او کاشف مسمریم که بعدها هیپنوتیزم نام گرفت بود. مسمر که والدینش سوئیسی بودند در دانشگاه وین درس خواند و رساله دکترایش را درباره ی تأثیر ستارگان بر سلامت انسان نوشت. او در 40 سالگی به کشفی دست یافت که باعث شهرتش شد.

بانوی انگلیسی ثروتمندی که از شهر وین می گذشت از او خواست چند تکه مغناطیس به او بدهد. او اعتقاد داشت مغناطیس ها دردهای معده ی او را آرام می کنند. مسمر نسبت به این موضوع کنجکاو شد. او فرضیه ای ارائه کرده بود مبنی بر آنکه نیروی حیاتی در بدن باعث سلامتی یا بیماری می شود بسته به جریان یا انسداد نیروها. آیا نمی شد با مغناطیس بر این نیروها تأثیر گذاشت؟

مسمر نخست از آهنربا برای معالجه ی بیماران خود استفاده کرد نتیجه بنظر او مثبت بود. بعدها وقتی در حال خون گرفتن از بیماری بود _ از آن روزها برای هر نوع بیماری گرفتن خون تجویز می شد _ متوجه شد هر وقت نزدیک بیمار می آید خونریزی شدیدتر و هر وقت دور می شود خونریزی کمتر می شود. او به این نتیجه رسید که انسان هم ممکن است دارای مغناطیس باشد.

مسمر از واژه ی مغناطیس حیوانی برای نامیدن این نوع مغناطیس استفاده کرد و با روش کشیدن مغناطیس بر بدن اشراف زاده ای که از تشنج عضلات در عذاب بود او را معالجه کرد. شهرت این معالجه در وین پیچید و از معروفترین اطباء اطریش شد. او تحقیقاتش را ادامه داد و بشگه ی مغناطیسی را اختراع کرد. بشگه ای پر از آب که از سر آن میله های فلزی سرخم بیرون می آمد. بیماران سر میله ها را می چسبیدند، موسیقی نواخته می شد، بیماران به حال خلسه یا تشنج می رفتند و سرانجام بسیاری از آنها معالجه می شدند.

اما حادثه بدی اتفاق افتاد. مسمر نتوانست دختر کوری را که پرده ی شبکیه ی او از میان رفته بود و علاج شدنی نبود معالجه کند بعد سر و صدا بپا شد و او از ترس به پاریس گریخت. در آنجا شهرت بیشتری نصیبش شد.

اما اطباء فرانسوی که به او رشک می بردند او را به شیادی متهم کردند. خلق و خوی مستبدانه او هم مزید بر علت بود. کمیسیونی از اطبا تشکیل شد و آنها اعلام کردند معالجات او بیشتر بر اثر تلقین است و نه عاملی دیگر. او مجبور به ترک پاریس شد و به آلمان رفت و مابقی عمرش را آنجا به سر آورد. اطباء درست تشخیص داده بودند معالجات مسمر بر اثر تلقین بود نه مغناطیس حیوانی.

آنچه آنها نتوانستند تشخیص دهند این بود که قدرت تلقین از هر نیروی قویتر است اگر ضمیر ناخودآگاه با تلقین متقاعد شود درمانهای فوق العاده ای برای امراض بدن فراهم می کند.

مطالب مشابه از ذهن آموز:
پاسخی بدهید