کبریت اختراع کیست؟
بشر برای پختن غذا و گرم نگه داشتن خود نیاز به افروختن آتش پیدا کرد. همین نیاز منشأ اختراع نوعی کبریت گردید.
غارنشینان به وسیله ی نوعی سنگ چخماق جرقه ای پدید می آوردند و امیدشان این بود که با آن برگهای خشک را آتش بزنند.
رومیان صدها هزار سال پس از غارنشینان، هنوز در این باره پیشرفت چشمگیری نکرده بودند. آنان نیز دو سنگ چخماق را بر روی هم می کشیدند و آتشی بر سر چوب کوچکی که با گوگرد آغشته بود، روشن می کردند.
در قرون وسطی نیز جرقه را به وسیله ی سنگ چخماق پدید می آوردند. ولی با آن قارچ یا جلبک های خشک و یا کهنه ی نیم سوخته را آتش می زدند. این گونه مواد که به آسانی آتش می گیرند آتشگیره خوانده می شوند.
کبریت های جدید هنگامی ساخته شد که ماده ای به نام «فسفر» کشف گردید. این ماده در حرارت بسیار کمی فوری آتش می گیرد.
در 1618 مردی انگلیسی به نام رابرت بویل تکه چوب براق و سفیدی را که با گوگرد پرداخت شده بود، با مخلوطی از گوگرد و فسفر آغشت. ولی بقدری زود آتش می گرفت که عملا استفاده از آن بسیار مشکل بود.
نخستین کبریتی که کاملا قابل استفاده بود به وسیله ی جان واکر، داروساز انگلیسی، ساخته شد. وی چوبهای کبریت را در میان لایه های کاغذ چید و با شیشه ای مات جلدی هم برایش ساخت.
اطریش و آلمان به سال 1833 شروع به ساختن کبریت هایی کردند که نوکشان آغشته به فسفر بود، ولی از آنجا که فسفر سفید یا زرد برای کارگران کبریت سازی بسیار خطرناک بود، یک پیمان بین المللی به سال 1906 بسته شد و این کبریت ها را غیر مجاز اعلام نمود.
کبریت بی خطر چیست؟
سرانجام فسفر قرمز غیر سمی فراهم آمد و آنگاه تولید کبریت های بی خطر آغاز گردید.
کبریت های بی خطر که تنها با یک بار کشیدن آتش می گیرند، در سوئد به سال 1844 ساخته شدند.
به جای آنکه تمام مواد شیمیایی لازم را در نوک چوب کبریت تعبیه کنند، فسفر را فقط بر سطح زبری که روی قوطی کبریت است می مالیدند. از این رو، کبریت کاملا بی خطر می شود. یعنی فقط هنگامی که چوب کبریت را بر روی همان قسمت خاص می کشند آتش می گیرد، و در غیر این صورت از شعله ور شدن نابهنگام آن در امان هستیم.
در اثنای جنگ جهانی دوم، سربازان آمریکایی در مناطق استوایی در اقیانوس آرام نبرد می کردند.
هوای نمناک آنجا بر اثر باران های طولانی سبب از کار افتادن کبریت های معمولی می گشت. آنگاه مردی به نام ریموند کدی روپوشی برای کبریت ساخت که اگر کبریتی را درون آن می گذاشتند و هشت ساعت زیر آب نگاه می داشتند، هرگز آسیبی بدان وارد نمی آمد.
منبع: کتاب به من بگو چرا – جلد 2